کمی از من

✼ در بامداد یازدهمین روز از ماه عزیز بهمن، به سال ۱۳۵۶، در کرمانشاه زاده شدم.
✼ ساکن تهرانم. روزگارم بد نیست؛ اما دوست می‌داشتم تهران با مردمان‌ش مهربان‌تر بود. شاید و شاید عمری اگر باقی بود ـ باقی ماند ـ زمانی رسید که گریختیم از این حوالی، غم نان اگر بگذارد…
✼ مهندسی صنایع خوانده‌ام؛ گرایش تولید صنعتی در دانشگاه معظم علم و صنعت؛ در همان دوره‌ای که خیلی دوست داشت فیضیه‌ی دانشگاه‌ها بماند؛ اما با وجود من و امثال من، نماند.
✼ درس‌خوانده‌ی مدرسه‌ی علامه‌حلی هستم. هر چند که در باب اثرات تحصیل، همچنان امید شفا دارم از درگاه حضرت حق، آمّا بهترین و شادترین دوران زندگی‌ام همان دوران بوده تا به حال؛ و بهترین دوستان زندگی‌ام نیز از امتداد همان دوران است.
✼ زندگی‌مان به استارت آپ گذشت در انواع و اقسامش. فی الحال به یمن حضور مبارک دوستان هم‌مدرسه‌ای، یکی دیگر را داریم می‌آغازیم؛ تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
✼ به عنوان کارِ دلی، دست‌ساخته‌های سیرا، شیرین‌ترین کاری است که همچنان دل‌مشغول‌ش هستم.
✼ از سیاست خوشم نمی‌آید ولی اخبار سیاسی را تا حدی دنبال می‌کنم.
✼ اصولا تلویزیون نمی‌بینم.
✼ در عین شجاعت، از دو چیز می‌ترسم: سوسک، آمپول.
✼ اختصاص چند ساعتی وقت در هفته را به دوستان، وظیفه می‌دانم، به خصوص حضرت خدایار؛ که البته این فیض چند سالی است که از ما ساقط گشته؛ خداوند باعثین و بانیان این دوری‌ها را لعنت کناد…
✼ به حضرت حافظ ـ رحمه الله علیه ـ ارادت ویژه دارم.
✼ البته مراتب ارادت‌مندی ما به حضرات خیام و سعدی و عبید زاکانی و جمیع حکما و فضلا بر کسی پوشیده نیست.
✼ قدم زدن در طبیعت، ماهی‌گیری و اسکی با جمع دوستان را دوست می‌دارم.
✼ بای دیفالت سنتی گوش می‌دهم؛ اگر آلبوم‌های جواد یساری در دسترس نباشد.
✼ تقریبا غذایی نیست که دوست نداشته باشم؛ اما وقتی قورمه‌سبزی می‌خورم با دوغ و ماهی شور و سیر خام، بهشت را متجلی می‌بینم.

بروزآوری نمودیم این صفحه را در اولین عصر جمعه‌ی آذرماه سال ۹۹.

✼ هستم گاهی این‌جاها…