حق الناف

۱۸ مهر ۱۳۸۶ | روزنوشت | ۱۹ comments

روبروی آیینه می‌ایستم. چشمان خسته و گودرفته‌ام، صورت اصلاح نکرده و چرکم را دوره می‌کند. بوی ترافیک می‌دهد وجودم؛ بوی تاکسی. پیراهنم را بالا می‌زنم. نافم، با نگاه معصومی، از آیینه به من سلام می‌کند. یادم می‌افتد که سال‌هاست احوال نافم را نپرسیده‌ام. به فکر می‌افتم که ناف، موجودیت پرحماسه‌ای دارد، خاصه برای مادرها. به دلایل واضحی نمی‌توانم یک مادر بالفعل یا حتی بالقوه باشم اما قاعدتاً تا حدودی می‌توانم بفهمم که مادرها نسبت به ناف بچه‌های‌شان احساس ویژه‌ای دارند. احساسی از جنس تعلق، شاید هم از جنس درد و خون. اصلا شاید ناف فرزندان‌شان را گواه مادری خود بدانند. شاید هم همه‌شان اسیر چیزی شبیه به ناف فوبیای مزمن باشند و ترجیح دهند حضور ناف‌شان را نادیده بگیرند. هر چه که هست الان این ناف دارد به من سلام می‌کند و می‌گوید که خیلی دودر هستم و در کمال تواضع حقوق معوقه‌اش را از صاحبش طلب می‌کند. راست می‌گوید بنده‌ی خدا؛ اما هر چه که فکر می‌کنم به یاد نمی‌آوردم که در مورد حقوق حضرت ناف چیزی شنیده یا خوانده باشم. به راستی یک ناف چه حقوقی به گردن صاحبش دارد؟

۱۹ Comments

  1. گلنوش

    نقطه ثقل بدن اگه نباشه تعادل نداریم میفتیم

    Reply
  2. امیر

    ناف؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!! هیچ موقع بهش فکر نکرده بودم. از دست این دنیا همش حواسم به یه وجب پایین ترش بود!!!! ممنون که منو متوجه بالاتر از اونم کردی! شاید یه روز……..

    Reply
  3. ری را

    من هم شنیدم ناف جای انگشت خداست! وقتی امتحان کرده ببیند گل آدم خشک شده یا نه!… مادرها از همان روز که می‌فهمند نامشان به مادر تغییر یافته، روی همین بند ناف رخت تعلقی شگفت پهن می‌کنند!… یکبار دستی این بند را پاره می‌کند تا به دنیا بیایی و زندگی کنی… و انگار از همان زمان تا ابد مادرها نگرانند… مثلا نگران آن که نکند رخت تعلق بر باد دهی و بند دل‌شان هم پاره شود… راست گفتی باید خیلی حواسمان به ناف‌مان باشد!!…
    راستی حالتون چطوره به اتفاق؟ خوبید؟ دل‌مان تنگیده بود حسابی…

    لیشام: ما نیز ری‌را جان! مدت‌ها بود بی‌خبر بودیم از شما. متعلقین که خوب هستند ان شاء الله؟ سلام و عرض ارادت حقیر را ابلاغ بفرمایید 🙂

    Reply
  4. نگار

    ناف نمره‌ی صفری است که طبیعت به شکم بی‌هنر داده است!!!!!!

    لیشام: خیلی عالی بود نگار عزیز. یاد این بیت افتادم: این شکم بی‌هنر پیچ پیچ، صبر ندارد که بسازد به هیچ…

    Reply
  5. ممد

    بهار!
    تو هم از امیر خلج یاد گرفتی؟
    اون سه نقطه هزار تا معنی می‌ده، درسته که لیشام از دست رفت ولی تو با ادب باش

    Reply
  6. بهار

    درست به قولی از دست رفتید ولی اگه تلاش کنید فکر کنم هنوز امیدی برای بازگشت هست! می‌گن آدمای خلاق همیشه یه جور دیگه فکر می‌کنند ولی دیگه نه در این حد از این حد به بعد رو می‌گن {…} مراقب خودتون باشید!
    تعلق مادر به فرزند هم از یه جنس دیگه هست نه از این جنس.

    لیشام: کان را خبری شد، خبری باز نیامد… کدام بازگشت آبجی؟! بعد از این همه اطلاعات ناب نافیه، ما تازه به مقام کشف النافی رسیده‌ایم D:

    Reply
  7. ممد

    خیلی بی‌تربیتی امیر خلج
    خل و چل

    Reply
  8. امیر خ

    ای بابا ناف که هم حدیث داره هم آیه:
    ( الناف یتناسب بالمقیاس الشکم )
    ( یا ایها الذین آمنو تتنافو بالقسط و لا تفرقتو )
    ( الا بالذکر الناف تطمئنا الشکوف )
    و مصداق ضرب المثل:
    یارو داشت پیچ گوشتی به نافش می‌انداخت، یهو ناغافل کونش افتاد…

    لیشام: امیر عزیز :))) ما در حال پکش بودیم وقتی نافیه‌ی شما را خواندیم. ضمنا! دل‌مان هم تالاپی برای‌تان تنگ شد…

    Reply
  9. Reza

    Salam Lisham jan
    Koli hal kardam. mesl hamisheh.

    لیشام: ارادت‌مندیم رضا جان 🙂 خوش‌حالم کردی

    Reply
  10. کیوان

    رفتم امتحان کردم. مال من سلام نمی‌کنه! فکر نمی‌کردم این قدر بی‌ادب باشه این ناف مدور…

    لیشام: کیوان جان! چشم دل پاک کن که ناف بینی. کمی تمرین می‌خواد. باز بهش سر بزن، یهو می‌بینی بهت سلام می‌کنه ؛)

    Reply
  11. عرفان

    ظاهرا هر چه موضوعی که در جمعی مطرح شود نامتعارف‌تر باشد، پاسخ‌های احتمالی نیز سوررئال‌تر هستند. از جمله همین داستان ناف. الحق که چه نکات باریکی اندرین تنگ سوراخ نبود که ما نمی‌دانستیم.
    حالا که از همه لحاظ علم ناف‌شناسی رو بررسی کردین، اجازه بدین که بگم نظریه لیشام در مورد رابطه‌ی ناف و مادر درسته.
    از قضا واژه‌ی ناف جزو واژه‌های مشترک بین خانواده‌های آریایی و ژرمانی زبان‌های هندواروپایی است که در خانواده‌های لاتین و یونانی مشابه ندارد و مانند بسیاری واژه‌های مشترک دیگر، ما را بر آن می‌دارد که ریشه نزدیک‌تری بین زبان‌های ژرمانی و آریای قایل شویم تا بین زبان‌های ژرمانی و لاتینی (قول اخیر اما معروف‌تر است).
    چرا که ناف در زبان انگلیسی Navel می‌شود که از ریشه‌ی Nafelaی انگلیسی باستان ساخته شده که خود نیز از ریشه‌ی Nabalo ژرمانی باستانی اعلا مشتق شده است. اما در زبان لاتین معادل این واژه‌ها، واژه‌ی Umblicus را داریم که با Omphalos یونانی هم ریشه است.
    اما مقصود من، اشاره به خویشاوندی محتمل ژرمن‌ها و آریاییان نبود، بلکه به رابطه‌ی بین ناف و مادر اشاره کرده بودم. شاهد آن که از همین ریشه، یکی در زبان پارسی نو می‌توان واژه‌ی نوه را مثال زد و در زبان انگلیسی واژه‌ی Nephew که خود از Nevew انگلیسی میانه مشتق شده و آن نیز به ترتیب از nevou یا neveu انگلو ـ فرانکی و nepot و nepos لاتین (به ترتیب به معنی نوه و خواهر زاده) مشتق شده است. جالب است که این ریشه در معنی خویشاوندی خونی، در لاتین وجود دارد ولی لاتین از این ریشه نامی برای آن عضو شریف ندارد. شاید هم چون که آن نام را قبلا از یونانی به ارث برده باشد. به هر عبارت مصطلح‌تر در لاتین برای خواهرزاده Sororis filius (فرزند خواهر) است، نه nepos. لازم به ذکر است که هرچند Nephew را از ریشه‌ای فرانکی (در نتیجه لاتینی) دانستم، ولی در زبان انگلیسی کهن ریشه‌ی Nefa به معنی نوه بوده است. ضمن آن که باید اشاره کنم در زبان‌های سنسکریت، اوستایی، پارسی باستان و پارسی میانه (پهلوی ساسانی) نیز ریشه‌ی napāt به معنی نوه آمده است. ریشه‌شناسی نوه در زبان‌های ایرانی بماند. تنها به همین بسنده می‌کنم که از ریشه‌ی ایرانی باستان napa تا نوه در پارسی نو و نفه و نپت پهلوی و نافک پهلوی و ناف پارسی نو چند هزار سالی زمان سپری شده است!
    به هر روی، می‌بینید که این ریشه‌شناسی‌ها چه‌قدر در بالابردن علم ناف‌شناسی و اثبات رابطه‌ی نافی ـ مادری موثر است!
    لیشام جان، سبب خیر شدی، عجب افاضاتی کردیم ها! الان به فکرم رسید یک سری هم به ریشه‌ی نام این عضو در زبان‌های سامی مثل عربی و عبری بزنم. شاید فرجی حاصل شد(!!!).

    لیشام: سلام و سلام به نیوشای عزیز. خیلی لذت بردم از نوشته‌های شما. مدت‌ها پیش ای‌میلی برای شما نوشته بودم ولی نمی‌دانم از چه ارسال نشد. به امید خدا برایت می‌فرستمش. شاد باشی 🙂 باز هم ممنون

    Reply
  12. خدایار

    هر چه بگویم در حقوق ناف من باب عدالت و رعایت لطافت سخن، همین بس که بر گردن ناف حقین الواجبین: الاسترابری و الکرم
    از شرم و حیای که برآید، کز عهده حقش بدر آید
    در تاریخ حکایات بسیاری است در این باب:
    به مجلسی اندرون بودیم با رفقای گرمابه و گلستان که یکی زیبا ناف بر ما گذر کرد:
    ناف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
    یاران همه سرمست ز باده و ما ز پیچ ناف یار، زان میان آن صاحب ناف مرا پند همی داد که بدین ره مرو که آن‌جا عاشقان برفتی و کشته گشتی و پاسخ دادمی:
    مگر تو ناف بپوشی و فتنه باز نشانی، که من قرار ندارم که دیده از او بپوشم
    و از هوش برفتم…

    لیشام: خیلی عالی بود خدایار :))

    Reply
  13. حسین

    امیدوارم پایین‌تر از ناف رو دیگه توی وبلاگ بررسی نکنی و به همین جا اکتفا کنی!! (هر چی باشه این‌جا خانواده هست. خوبیت نداره)

    Reply
  14. MEMOL

    اااااااااه ه ه ه
    من کلی اینجا تایپ کردم، در اثر سهل انگاری خودم پاکش کردم
    حالا دوباره میام می‌نویسمشون

    لیشام: حتماً 🙂 منتظرم

    Reply
  15. ناهید یوسفی

    من تازه اینجا رو کشف کردم… و به عنوان یک مامان باید بگم تا حالا به این فکر نکرده بودم… از بی‌کاری به چه چیزهایی فکر می‌کنی؟… چشمک

    Reply
  16. شیپورچی

    سلام. لیشام خط اول کامنتی رو که “مژده” گذاشته بخون. خدایی عجب نکته‌ای رو متذکر شده. خیلی باحال بود و راست!! تازه قضیه رو هم خودم شروع کردم 🙂
    با تشکر از “مژده”.

    Reply
  17. فرزام

    نه عزیز من! تو از دست رفتی…
    دفعه دیگه که جلوی آینه ایستادی یه نگاهی هم به کله‌ات (جایی که یه زمانی محل استقرار مغزت بوده) بیانداز… ببین چیزی رو یادت نمیاره؟

    لیشام: بهت نمی‌آد آدم ناف ندیده‌ای باشی P:

    Reply
  18. مژده

    هیچی دیگه حالا دسته دسته اعوان و انصار لیشام هستن که با داستان‌هایی در باب “ناف” از راه می‌رسن 😉 … راستش این رو خووندم حس کردم انگار تازگیا یه همچین حسی به من هم دست داد این که مدت‌هاست اصلا وجود همچین چیزی رو (منظورم نافه) احساس نکردم حال آن که در کودکی خیلی مورد توجه بود.

    Reply
  19. شیپورچی

    این که سلام کرده، نشان از لاغری شما دارد. برای خیلی‌ها دیگر دیده نمی‌شود و فقط حفره‌ای است که دورش چربی‌های شکم مبارک جمع گشته‌اند!! لیشام جان. ناف جای یک زخم است. زخمی که موقعی که می‌خواستیم از یک دنیای دیگر به این دنیا بیاییم روی تنمان ماند تا چیزی همیشه یادمان باشد. فکر می‌کنی در آن دنیا هم جای زخم داشته باشیم که این دنیا را به یادمان آورد؟؟

    Reply

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *