گاهی فکر میکنم که تایپ کردن ذهن آدم رو هم تنبل میکنه. نوشتن با قلم روی کاغذ به خصوص اگه کاهی باشه، یه حس دیگهای داره. یه جورایی احساس میکنم که تایپ کردن مستقیم اون چه که توی ذهنم هست، بخشی از انرژی نهفته در لابلای حرفهام رو فیلتر میکنه. نمیذاره همهی حرفم رو دیگران هم بخونن حتی اگه بهشون مستقیم هم اشاره نکرده باشم. البته شاید این اشتباه باشه ولی به هر صورت چنین چیزی گاهی ذهنم رو مشغول میکنه.
دو سه سال پیش تا دیروقت خونهی استادم بودم. استادم برنامهای نوشته بود که وقتی کلمه یا جملهای رو بهش میدادی، یه سری جمعبندیها ارایه میکرد که به درد علم حروف و اعداد میخورد. برنامه اشکالی داشت و من و ایشون سعی میکردیم که این اشکال رو رفع کنیم. تقریباً سه ساعتی کار کردیم و آخر سر هم درست نشد.
چند وقت بعدش که ایشون رو دیدم، تعریف کرد که فردا صبحش استاد ایشون ـ که کراماتی دارن ـ زنگ زده بودن و سؤال کرده بودن که: شما داشتین دیشب چی کار میکردین؟ جواب دادن که: هیچی! گفتن که: نه! داشتین یه کارهایی میکردین! ناچار براشون قصهی برنامهی کامپیوتری رو گفتن. استاد ایشون هم فرمودن که: نکنین این کارها رو. برای مسایل این چنینی با قلم و کاغذ کار کنین.
هر بار که این قصه رو به یاد میآرم اول یاد “و القلم و ما یسطرون” میافتم و بعدش هم یاد این میافتم که مدتهاست چیزی ننوشتهام…
سلام
درباره فیلم اغما مطلبی تحلیلی نوشتم که خوشحال میشم شما هم نگاه کنید و نظرتون را بدین.
اعجبنی القلم
قلم تو آش جو خوب میشه
لیشام: آخ آخ نگو نگو…
آره خیلی بار سر زدم ببینم نوشتی یا نه، و واقعا حیف بود نمینوشتی
میشه با قلم رو کاغذ نوشت بعد تایپ کرد. این طوری حس نوشتن حفظ میشه، فقط “دست خط” از بین میره.
ببین لیشام جان! تو بنویس! با کی بورد، با قلم، با خودکار، خودنویس، رواننویس، نی، پر کلاغ، قلم و تیشه و… هر چی که باشه! فقط بنویس! پرت و پلا هم نگو دیگه. از خط جوادیه هم بیا بیرون!… فقط بنویس!
لیشام: سمعا و طاعتاً. البته غم نان اگر بگذارد…
سلام لیشام جان. نوشتن روی کاغذ تمرکز آدم رو بیشتر میکنه. من اخیراً یک چیز خیلی مهم رو با تمرکز هر چه تمامتر نوشتم. اون هم روی یک تکه کاغذ کاهی!! خیلی خوب شده بود. باید به یکی میدادمش. اما نتونستم. بعضی وقتها بهتره همون کلمات بدون تمرکز و معمولی فیلتر شده رو بگیم. لیشام، کاغذ کاهی وقتی میسوزه، از هم وا نمیره!
لیشام: یحتمل دل بنده هم از اخلاف کاغذ کاهی باشد، تا به حال خیلی سوخته ولی حسب ظاهر وا نرفته ؛)
البته به قول معروف “اونجورم میشه”! آما اخوی جان من! وقتی بحث رسانه و مخاطب باشد قضایا اندکی به طوری دیگر کار میکند. به این معنا که وقتی شما تایپ میکنی، تمرکز بیشتری داری بر آنچه که داری میگویی، نه آنچه که میخواهی بگویی. بیان دیگرش این است که مفروضات و فضاهای شخصی – که متاسفانه اغلبمان آنها را پیش فرض قلمداد میکنیم – حتی الامکان حذف شده؛ به جایش کلامی آشنا و عمومی مینشیند که میتواند حتی از مرزهای یک اجتماع محدود هم فراتر رود. از این است که اکثر نویسندگان نوشتن را به واسطه ماشین تحریر به انجام میآورند. البته شاید فقره شعر کمی تفاوت کند. اما باز هم ادیت کردن و قوام آوردن متن به مدد ماشین تحریر، آنرا به خوبی میپزد و از فردیتی که بی اذن ما کلماتمان را میآلاید پاک میکند. البته آنچه تو بنویسی مهر تو را دارد. ولی این بدان معنا نیست که مثلا من عاجز از فهم متن تو باشم. این مهم است.