این که به برف و باران بیاختیار سلام میکنم از سر حسی است ناخودآگاه که سالهاست سرک میکشد در من و تجلیاش همین سلام جاری شدن بر زبانم. و گاه که به خود میآیم، لبخندی مینشیند بر چهرهام. دیوانگی و حماقت که شاخ و دم ندارد. بیشباهت نیست به همین سلامهای گاه و بیگاه و به ظاهر بیدلیل. بیشباهت نیست به همین باخود حرف زدنها و لبزدنهای به ظاهر بیمخاطب. تب ابر و بارش برف و باران چیزی میدمد در من، زمزمهای میگوید در گوشم که بازگفتنش سخت است؛ انگار گیر میکند در گلویم و فراتر نمیآید، انگار حرف مگویی باشد که گفتنش مجوز میخواهد و حالا حالاها نبایدش گفت.
برف که میآید دوست دارم پرده را تا جا دارد کنار بزنم، بنشینم پشت پنجره و ساعتها مبهوت بازی دانههای برف باشم. دوست دارم آرام خودم را تاب بدهم؛ دستانم را دور لیوان داغ چایی حلقه کنم و گرمایش را به سردی تصویر پیش رویم گره بزنم؛ دوست دارم سکوت درونم را باز کنم روی تمام زندگیام تا آن که برای لحظهای هم که شده، فقط برای یک لحظه هم که شده، آرام باشم، آرام باشم، آرام باشم… سکوت کنم، ساکت باشم، آرام باشم، آرام…
و اینک آرامم،
آرام…
پ.ن. عکس فوق را چند سال پیش در پیست اسکی خور گرفتم.
الهی آمین
آقا پس این برف کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
… ناراحت نکن. افرادی که با مظاهر آفرینش سلام علیک ندارند زیادی شاسکول هستند، این شمایی که سالمی.
سلام
هدف عرض ارادت بود، البت اگه ما رو به یاد داشته باشین.
مخلص. Pahli
والله من چند بار اومدم اینجا اما نه عکس دیدم و نه پست! نکنه وبلاگت دیگه به خارج نشین جماعت پست نشون نمیده؟
لیشام: سلام کیانوش جان 🙂 راستش من سعی کردم این اشکال رو رفع کنم ولی نشد! همهاش تقصیر این مایکروسافت اینترنت اکسپلورر مسخره است. اگه دست از این مایکروسافت بکشی و با فایرفاکس یا گوگل کروم ببینی درست نشون میده.
خوشحال شدم کامنتت رو خوندم و فهمیدم که هنوز سر میزنی ؛)
برف خیلی زیباست
مخصوصاً اینکه زشتی ها رو می پوشنه….
دلم لک زده برای کنسرو لوبیا با سوسیس تو برف وسط پیست دیزین !
سلام لیشام جان. آقا هم عکس قشنگ بود و هم کاپشن(!). دلمون تنگ شده بود. خدا کنه همیشه برف بیاد که شما نیز آرام شی و اینجا را به روز کنی.