بالاخره پروژهی بازِ چندین ساله به لطف کاویانی آنلاین به انجام رسید و وبلاگم به خانهی جدید مهاجرت کرد 😊️
قصه از سال ۸۳ تقریبا شروع شد.
آن موقعها وبلاگ داشتن و وبلاگنویسی روی بورس بود. خبری نبود از این شبکههای اجتماعی فیسبوک و اینستاگرام و امثالهم. هر چه بود همین وبلاگستان بود و لات محله اورکات و بس.
ما فقط خواننده بودیم و به یمن وجود گوگل ریدر (که یادش به خیر باد) وبلاگستان را میجوریدیم. پرشنبلاگ برو بیایی داشت برای خودش. بازیهای وبلاگی شور و حالی داشت.
ما هم گفتیم مگر چه چیزمان از بقیه کمتر است! و ما هم دلمان وبلاگ خواست.
خِرِ نوید غفارزادگان (نوید۳۰۰۰ خودمان) را چسبیدیم که بیا و به ما وبلاگ بنما.
نشست و رسم و رسوم و آداب وبلاگنویسی و وبلاگداری بر ما نمایان نمود.
آمّا… فاک پرفکشنیسم!
اصلا به کتم نرفت که عنان بسپاریم به قیود پلتفرمهای جاری.
یک چیزی میخواستیم که خودمان تویش هر جور که خواستیم جفتک بیندازیم.
یعنی یک کارهایی بکنیم ورای نوشتن.
از همین پیش از هر چیز به نوید رو انداختیم که دامنه لیشام دات کام را برای ما بخرد که خرید.
بعد نشستیم و از پایه حداقلهای هاست و ماست و برنامهنویسی و دیتابیس و متعلقاتش را یاد گرفتیم و همه را از بیخ نوشتیم.
ما حصلش شد همان لیشام دات کام قدیمی که معرف حضور بود.
علاوه بر نوشتنهای گاه و بیگاه، هر چند وقت یک بار هم یک دستی به سر و رویش میکشیدیم و عیبهایش را مرتفع مینمودیم و به خوشگلکاریها میپرداختیم.
سرتان را درد ندهیم.
گذشت…
بعد رسیدیم به جایی که دیدیم ای دل غاقل! عجب غلطی کردیم!
تکنولوژیها که بروز میشد، ما و وبلاگ بیچارهی ما بیشتر و بیشتر عقب میماندیم از این همه شتاب دیوانهوار چیزها. دیگر نوشتن رفت در حاشیه و وقتمان بیشتر مصروف شکستهبندی و وصله کردن وبلاگمان میشد که سر پا بماند بی هیچ دلنوشتهای.
بالاخره چند سال پیش تصمیم گرفتیم بیاییم روی وردپرس.
آمّا… غم نان اگر بگذارد!
تا این که حضرت کرونا اجلال نزول فرمود و بساط شتاب و دور تندِ زندگیِ ابناء بشر را از نفس انداخت.
فرصت بهتر از این نمیشد که این پروژهی چند ساله دوباره به چند سال بعد موکول نشود.
علی اکبر خان کاویانی ـ از دوستان بسیار عزیز و گرانقدرمان در دورهی دانشگاه ـ را پیش از این چندین و بار زحمت داده بودیم بابت راهاندازی چند سایت.
با خود حضرتش هم در عوالم وبلاگستان (آن زمان مشهور به راهِ میانبر بود) سالها بدهبستانی داشتیم و سر و سری.
این بار هم چه کسی بهتر و مطمئنتر از او که زحمتهایمان را هوار کنیم روی سرش.
خلاصه آن که بعد از چند روز برنامهنویسی و سر و کله زدن ذیل راهنمایی همایونی علی اکبر خان، توانستیم خروجیهای مناسب را برای انتقال به وردپرس از دیتابیس پیشین تهیه کنیم و داستان را بسپاریم به دستان متبرکِ علی جانِ عزیز.
القصه…
این چیزی که الان میبینید ما حصل زحمتهای بیدریغِ کاویانی آنلاین است.
دمش گرم و سرش خوش باد که صبورانه منویات ما را لحاظ نمود اندر سایت.
تشکر و سپاسگزاری از محضر حضرتش، کمترین کاریست که از دست ما برمیآید 😊️
و این که اگر خواستید سایتی داشته باشید، اکیدا به هیچکسی غیر از کاویانی آنلاین فکر نکنید 😊️
۰ Comments