م م م م م… م م… م، م، م، ممممممم…
گویا بیدار شدهام؛
اما از کجا بدانم؟…
اصلا چه اهمیت دارد که بیدارم یا خواب…
ادامه میدهم ناآگاهیم را…
م م م م م م م م م م م م م… م م… م، م، م… م
حالا چهطور؟ بیدارم یا خواب؟…
نمیدانم…
مممم… م م م م… مم
این پتو عجب نعمتیست… تنگ در آغوشش میپیچم…
هااااااااا… پس بیدارم!
اما چه فرق میکند دانستن و ندانستنش؛
اعجاز پتو کار خود را کردهست…
م م م م ممم، م، م، م، ممممم…
سکوت را امتداد میدهم…
م م م م م م م م م م م م م م…
چند ساعت گذشتهست؟…
نمیدانم؛ باید آن قدر کافی باشد تا تمام قرارها دودر شده باشند…
اگر کافی نباشد چه؟
چارهای نمیماند جز ادامه دادن سکوووووت…
و سکوت پشت چشمان بستهام ادامه مییابد…
ممم، م م م م م…
چهقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر تنبلم امروز… حتی خیلی بیشتر…
من تسلیمم!
I just love this part:” HATTA KHEILY BISHTAR”..this doesnt even fit there..makes no sense dear lisham,)u know but i liked it most.otherwise I agree,what does it matter?
بشین بینیم با! این همه شلوغش کردی یه جمعه رو خوابیدی؟! من رو بگو فکر کردم شنبه رو دودر کردی خوشحال شدم یه شریک جرم پیدا کردم مخصوصن که اساعه از طرف مدیرعامل جدید تهدید شدم!!
لیشام: ما که ادعایی نداریم مژده خانوم! شما میتونین احوال خواب ما رو از خدایار بپرسین، ولی گمونم اگه برنامهی کاری این هفته رو خدمتتون عرض کنم به من حق بدین که ادعایی نداشته باشم:
شنبه: نرفتم سر کار، چون شبش عروسی یکی از دوستان بود، میخواستم شنگول باشم. لزومی هم ندیدم به رئیسم اطلاع بدم…
یکشنبه: تعطیل رسمی…
دوشنبه: ساعت نه صبح کارت زدم، کسی هم نگفت خرت به چند من…
سهشنبه: بعد از این که خیارها رو بردم میدون ترهبار، همون جا رنوی عزیزم رو زدم بغل و تو ماشین نیم ساعت خوابیدم. بیدار که شدم احساس کردم که فاز نداده، راهی خونه شدم و ساعت نه و نیم صبح رختخوابم رو انداختم و خوابیدم و نهایتاً سه و نیم عصر بیدار شدم. بدیهیه که با این وضعیت نمیشد سر کار رفت، متوجه هستین که…
چهارشنبه: صبحی دیدم که راه نداره بلند شدم. گرفتم خوابیدم و نهایتاً ساعت ده و نیم صبح کارت زدم…
پنجشنبه: تعطیله…
جمعه: تکلیف روشنه…
اگه احیاناً نکتهای بود که متوجه نشدین بفرمایین توضیح بدم خدمتتون 🙂
آی میچسبه اینجور دودر کردنها البته به شرطی که بشه دوباره قراری ست نمود 🙂
لیشام: ببین زهرا جان! اصولاً قرار، برای دودر کردنه، مگر این که خلافش ثابت شه! با این تعریف، قرارهایی که قرار نیست دودر شن، دودر نمیشن و اگه قراری دودر بشه، لازم نیست دوباره ست بشه، متوجهین که D:
ممه میخوای چرا رو راست نمیگی؟ (نزدیک بود عمومی بفرستمش)
تـنبلی آرَد به چـشمان تـو خـواب… میکـند آیـندهات یـکـسر خـراب…………… نـتیجه اخلاقی اینـکه….. (هـرکی خـودش نـتیجه دلخـواهش رو بـگیره لـطفـن)!! بـعد هـم اینکه با تـوجـه به پستهای ماقبل، مـا به شـما مشکوک شـدیم که مبادا بدور از چـشم دوستان مشغول دیدن بـعـضـــی از تـدارکات هـستید ؟؟؟؟؟ ،) که خـبری ازتـون نیسـت!!
لیشام: اتفاقاً شما درست میفرماین!! بنده دور از چشم بسیاری از دوستان مشغول تدارک دیدن بعضی از امور هستم!! این امور هم عبارتند از: ۱ـ خیاربانی ۲ـ خیارچینی ۳ـ خیارفروشی (دیروز بیست جعبه، امروز هم بیست جعبه بردم ترهبار) ۴ـ خیارکاری (داریم برنامهریزی میکنیم واسه یه برنامهی بزرگتر، ایشالا) ۵ـ خیارخوری (منظور از این فعالیت، انجام کنترل کیفیت میباشد)… اگه سؤال دیگهای هم داشتین در خدمتیم 🙂
این ممم م م مم رو چطوری میخونن؟
لیشام: همون طوری که نوشته میشه… قضیه اینه که “صدای تنبلی” برای من همیشه همین صدا بوده… نحوهی تلفظش هم به این ترتیبه که لبها روی هم قرار داده، صورت را تا جایی که فیزیکتان اجازه میدهد ولو و بیحالت نمایید و اجازه دهید تا تنبلی در همهی اجزای آن چونان که شایسته است جاری شود، چشمانتان را منگ و خمار نموده به گونهای که هر کس ترکیب چهرهتان را ببیند گمان کند که همین الانست که از دست بروید، در آرامش کامل، دم گرفته و در بازدم و با استفاده از دماغ مبارک و حفرههای مرتبط، صوت فوق را از درون به مدت حداقل ۲۰ ثانیه به طور ممتد و به آرامی ادا نمایید 🙂 خواهید دید که آی حال میده، آخ حال میده ,) نحوهی نشستن شما هم تأثیر بسزایی در کیفیت فعل فوق دارد ولی چون ما همین الان داریم از موضع ریاست پاسختان را مینویسیم، عجالتاً همین را داشته باشید تا إن شاء الله به فراخور حال، جزییاتی در این باب منتشر نماییم…
سلام، خیر است ایشالاه…. منتظر فرضیههای جدید میمانیم
لیشام: سلاااا…مممممم… فعلاً تنبلتر از آنیم که بخواهیم نظریهی جدید از خودمان در وکنیمممممم… م م م م، م، م، ممم…