[نصف سیگار رو کشیدم و زل زدم تو دیوار] خاک پای سعید آقام! مرد مثه اون ندیدم، خصوص وقتی که جدی میشه و میره تو کار خشتک [1] چند وقتیه حاجیمون عاشق شده گویا، محل به کس و ناکس، خودی و غیر خودی نمیکنه [2]. حیوونی آواره دشت و بیابون شده و انگاری همچین زده به کلّش. شنیده بودیم یه چیزایی ولی باور نمیکردیم. اگه آبجیمون جیک و پیک قضیه رو نمیگفت روحمونم خبردار نمیشد که چه خبره. بنده خدا میگفت اون وقتها که . . . [یه پوک عمیق دیگه به سیگار و چشما رو میندازم پایین و در حین اینکه دود رو از دماغ و دهن و سایر منافذ فوقانی بیرون میدم با سوزی وصف ناشدنی میگم:] هی . . . ای بسوز پدر این عشق که داداشمون رو از ما گرفت، طفلی سعید! چی فکر میکرد، چی شد . . . آخه نونت نبود، آبت نبود، کم آوردی رفتی عاشق شدی داش! ای نسازه خدا براش اونی که تو رو زابراه کرد . . . [یه نیگا به مونده سیگار میندازم و دلم دوباره برای سعید قل میزنه] جداً دلم برات یه ریزه شده پسر! از وقتی که رفتم از جمعتون، ان و گهم بد جوری قاط شده [3] یادش به خیر وقتی آوازای اوس جوات رو جمع میخوندیم . . . [دوباره یادش میافتم و جوش میارم] اصلا گور باباش که طرف حالیش نی عاشقشی، چرا خودت رو میچزونی پسر، مگه دختر قحطیه که . . . [سیگار رو با عصبانیت پرت میکنم یه طرف و با عجله میرم طرف دستشویی . . .]
[1] خشتک بخشی از لباس است که قابلیت تبدیل شدن به پرچم را دارا میباشد.
[2] “خودی و غیرخودی” لفظی است بر گرفته از ادبیات سیاسی روز. بر اساس این مفهوم کلیه آدمهای کره خاکی اعم از کسانی که زنده هستند، مرده هستند و یا قرار است به عالم خاکی پای بگذارند به این دو گروه افراز میشوند و معنای آن این است که هر کس خودی نباشد، غیر خودی است و هیچ کس نمیتواند نه خودی باشد و نه غیرخودی.
[3] ضمن عذر خواهی از کلیه مؤدبان مطالعه کننده سایت، منظور حالات روانی است که به دلیل عدم وجود تعادل در ساختار درونی، در ابعاد فیزیکی به ظهور میرسد. لازم به ذکر است که بنده اصلا از این حرفها بلد نبوده و نیستم و صرفا به مقتضای مسیر نمایشنامه(!) عبارت مذکور کشف و مستعمل گردید. امید آنکه مورد قبول اهل نظر واقع شود.
لیشام جان، من و پارسا به شما سلام میرسانیم. عید حتما به خانهی ما تشریف بیاورید. خوشحال میشویم {یادت نره} بای بای
لیشام ، I couldn”t use your music page. There was no link to be clicked on it. Would you please tell me. Thanks. Shabnam
لیشام عزیز، پست ویژه سعید عالی بود!! اون وقتهایی که تو دیدیش تازه زمان خوبش بوده، الان بیا و ببین …..!!
لیشام عزیز، بخورم معجون وجودت را که سراپرده عشق است و جیگر. اینجا در حضور استاد بیرقیب بیارادگی بودم که در حال پیغام نوشتن برای شما یافتمش. گفتا که یار است حاضر و ما نیز مجال یافتیم تا برایت پیامی گذاریم در سایت زیبایت. قربون معرفت و لطف بر و بچههای عزیز. خیلی دوستت داریم راستی این چارت ما رو هم اگر وقت کردی زودتر تفسیر کن و خبرمون کن. مخلص شما. علی
لیشام گوگولی، آقا یه مساله! برقی هم عربیه واژه چخماق پیشنهاد میشه.
لیشام عزیز، آقا ان کفترا رو از رو چوب اسکیهات پاک کن فردا بریم اسکی….
لیشام با تو کاری نیست، سلام آقا سینا. خیلی مخلصیم مگه اینکه اینجا شما رو زیارت کنیم.
لیشام گوگولی، سلام، بابا دمت گرم دیشب اونقدر تو سرما به خاطر ما وایسادی، خداوندا بر ما روا دار که کبد وی را بخورمی!!! آمین!
لیشام گوگولی، در ادامه مطلب جناب مهندس جیرودی عرض میکنم که کلمه الکترونیکیه به برقی یا یک همچون لغت پارسی تغییر یابد.
لیشام جان، سلام، دمت گرم زنگ میزنم بر نمیداری! آقا زنگ بزن اگه میای فردا بریم اسکی من امروز مرخصی بگیرم و قضیه رو ردیف کنم.
لیشام گوگولی، قربوونت برم، من!!! چه سایت خوشگلی راه انداختی لیشام. جیگرتو خام خام!!!
لیشام، محمد صلاح من المنصوره مصر
لیشام جان، ان نه، عن!