گردو بازی، یک نوع بازی قدیمی بوده که اصولا پیش نیاز هر گونه بازی ـ ولو کانتراسترایک ـ میباشد 🙂
دوستان وقتی خوب گردو بازی تمرین نکرده باشند و کری خواندنشان گوش عالم و آدم را پر کند همین میشود که امروز دیدید. این را گفتم که برخی دوستان مدعی بدانند و آگاه باشند که درست است ما کمی پا به سن گذاشتهایم ولی دلیل نمیشود حق کسانی که اسنایپر میگیرند دستشان و یک گوشه خف میکنند کف دستشان نگذاریم D:
البته حالا طوری هم نشده؛ غصه نخورید! ایشالا دفعهی بعد جبران میکنید 🙂
بنده از همین جا دست هم تیمیهای عزیزم را گرم میفشارم و به هد شات های زیبایشان افتخار میکنم 🙂
دیر یادم افتاد! کاش از آن لحظهی آن یک عکس میگرفتیم میزدیم گَلِ فیس بوک که سابقهی داستان ثبت بشه.
قابل توجه آن تیمیها! ما از الان داریم گرم میکنیم واسه روند بعد. لطفا خودتون زحمت بکشین گردوهاتون رو هم بیارین P:
من باب ثبت سابقهی داستان در خصوص ترکیب تیمها:
تروریستها: بنده (Mangal)، فرزان نیکپور (Player1)، مهدی بنکدار (MBT)، حمید محمدی (Hamid Ghatel)
کانتر تروریستها: علی حسینی (Masterkiller)، جواد حکیم زاده (JJ)، میثم (Freeman)، علیرضا حاجی صفری (Balck-killer)، علیرضا حایری (Assassin)
از شوخی گذشته صمیمانه تشکر میکنم از دوستان عزیزم که پس از سالها یک عصر خوش رو واسه همهی ما ساختن به خصوص میثم پیمانخواه.
پایه ام بسیار ولی
مدال آف هنر بزنید من هم بلد باشم
لیشام اینجوری نمیشه بدون خدایار، بدون من… اصلا اسنایپ حال نمیده. اسم روز این دفه قطعا گادفادره. به یاد سینای بزرگ بازی میکنیم و عکس میذاریم
لیشام: خودت دودر کردی پسر! خوب البته خدایار هم نمیتونست بیاد. به میثم گفتم قرار بعدی رو هماهنگ کنه. نقشهای هم که قراره بازی کنیم aim_aztec هست. خلاصه از الان گرم کن. بر و بچز آوین پالایش قراره با توپ پر بیان. گفته باشم…
از اونجایی که بندۀ حقیر شاید برای سوّمین بار بود که محض Counter Strike دست به موس میشدم ترجیح میدم به حیطۀ کاری کارشناسان فنّی وارد نشم ولی خوب در یک نگاه عادلانه ما سر تر بودیم.
از همین تریبون از میثم پیمانخواه بابت تمامی هماهنگیا و از سایر عزیزان که بعدازظهری عالی رو رقم زدن تشکّر میکنم.ایشالّا که برنامه ها ادامه داشته باشه و باز ببینیمتون….
لیشام: عادلانه؟! سر تر؟! البته همین ها دلیل خوبیه که باز هم شما رو زیارت کنیم (;
خدمت برادر گرام لیشام عزیز عرض کنم که درخشش شما در زمین به حدی بود که سوسوی ناامیدانه ی باقی حضرات در برابر تلألوی تشعشع انوار حضرتعالی همچون نور شمعی در برابر تابش مهر بود، جان فشانی در رکاب چنین ستبر پهلوانی هرگز و هرگز از خاطر این حقیر نخواهد رفت، ای مانگال…
از همه ی دوستان دیگر نیز به جهت ایجاد گرمای مجلس کمال تشکر را دارم.
لیشام: شوما بنده رو عزت چپون فرمودین 🙂 ما هر چی که باشیم به یمن برکت وجود هم تیمی های گران قدری چون شوماست 🙂
آورین آورین، بنده هم از همین جا دست هم تیمیهای سربلندم را میبوسم و به حضور همه جانبه شان در زمین دشمن افتخار میکنم 🙂
البته بنده بنا ندارم در هر مسأله ای هم وارد بشوم ولی به تمام تروریست های دنیا توصیه می کنم کمی هم ریاضی تمرین کنند. مبحث بزرگتر، کوچکتر و مساوی ظاهراً یکی مشکلات عمومی تروریستهاست!
و بله از شوخی گذشته خیلی خوش گذشت مرسی لیشام جان که آمدی و همچنین تشکر از همه دوستان خوب آقایان بنکدار، محمدی، سید علی، فرزان، حاجی صفری و حایری و تشکر ویژه از میثم بزرگ کانتربازان!
گرم و برقرار باشید.
لیشام: ما هم به نوبه ی خودمون ضمن این که افتخار می کنیم به شما که روی سنگ پای قزوین رو سیفیت کردین، ای ول و خسته نباشید هم می گوییم 🙂 انصافا خوش گذشت 🙂
بنده که نباشم ، جولون می دید واسه خودتون !
بازوکا بردارم خف کرده و اسنایپرش رو با جای خفش با هم می فرستم هوا !
با رمز “خدا داد”
لیشام: ای خدادااااد! ای خداداد کبیــــــــــر! ما مخلص شوما هم هستیم. دیروز شوما و آقا رضا هر دو پیچوندین و نیومدین. ایشالا دور بعد ببینیم با بازوکات چی کار می کنی
لیشام جان عکسهاش هم موجوده اون موقعی که داشتی تمام تلاشتو میکردی که مارو بکشی ما داشتیم با هم عکس یادگاری میگرفتیم
یعنی داشتیم با شما گردو بازی میکردیم
خدا نیاره اون روز رو که Freeman و JJ و Masterkiller بخوان دست به تفنگ بشن
لیشام: اَ هَ… اَ هَ هَ هَ… خیلی بامزه بود D:
گردوهاتون رو هم دیدیـــــــــــــــــــم P: