همین که الف نون علم زن بودن وزرا را بلند کرد، شاید در بلند مدت اثر خوبی داشته باشد در این که رؤسای جمهوری بعدی ـ اگر جمهوریتی بماند ـ جرأت کنند زنانی را انتخاب کنند در عرصههای تصمیمگیری کلان مملکت و در عین حال فریاد وا اسلامای متعصبین بالفطره بلند نشود؛ اما این حرکت از موجودی الف نونی بای دیفالت، حرکتی عوام فریبانه و سیاسی است و نه بر اساس باور و اعتقاد به توان زنان. چه بسا از همان ابتدا که اریکه قدرت را الف نونی کرد، به دستورش آنقدر بخشنامه در شد در ادارات دولتی برای محدود کردن زنان که به نوعی آنها را خانهنشین کرد. هنوز یاد دارم آن حرف احمقانهای که زد بدین مضمون که خانهداری مهمترین وظیفهشان است. حالا چه شده که این مرد زن خانهدار پسند، وزیر زن معرفی میکند؟
چهار سال تمرین کرده و حالا کهنهکار است در این بازی گرفتنها و بازی ساختنها. امری نامتعارف اما عامهپسند را ـ اگر هم نباشد عامهپسندش میکند ـ علم میکند که همه میدانند شدنی نیست و بعد میکند در پاچهی مجلس ـ یا هر نهاد و موجودیت پاچهدار. اگر قبول کنند برایش پیروزی است و اگر هم رد کنند در بوق و کرنا میکند که اینها نمیگذارند کار کنم. داستان این سه زن نیز سیاه بازی است. چه انتخاب بشوند و چه انتخاب نشوند، الف نون بهرهی خود را از این بازی میبرد. هر یک از این سه زن که انتخاب شوند، شهر را پر میکند از این که هیچ وزیر زنی نبوده در این سی سال و حال من دارم! به زنان توجه نمیشده در این سی سال و حال من میکنم! و بعدش اگر هم خواست با اردنگی میاندازدشان بیرون و تازه اصل حرفش را اثبات میکند که از اول گفته بودم مهمترین وظیفهشان خانهداری است. انتخاب هم که نشوند، همان بازی همیشگی که مافیای قدرتی هست، دستان پنهانی هست که نمیگذارند من کار کنم. نمیگذارند به شما زنان توجه شود، شما را میخواهند خانهنشین کنند و قس علی هذا.
به نظرم مجلس باید مردی کند رای اعتماد بدهد به این خانمها. از مشروعیت و مقبولیت دولت که بگذریم، وضعیت کابینه به حد کافی الف نونی هست که با انتخاب ایشان خرابتر از این نشود. شد هم شد؛ چه باک! این چهار ساله هم هر جا که میگفتیم این یکی دیگر امکان ندارد، ممکن شد. این هم روی آنها…
پ.ن: دوستان متذکر شدهاند به این که به اصطلاح دولت دهم از پایه، محلی از اعراب ندارد که حالا بخواهیم راجع به کابینهاش صحبت کنیم. به عرض میرسانم که لزوماً نوشتن در باب کابینه مفهومش تأیید دولت نیست. به هر ترتیب آن چه که واقع شده یک سیاهبازی بزرگ است که انتخاب کابینه هم جزیی از آن. حالا ما هی بخواهیم گیر بدهیم به اصل سیاهبازی و بگوییم که مشروعیت و مقبولیت ندارد، غافل میشویم از پردههای دیگر ماجرا. باید به همهی سیاهیها اشاره کرد و البته این را میپذیرم که در این اثنی نباید اصل داستان را فراموش کنیم.
به نظرت وقتی میخواد خانم دستجردی رو از وزارت برکنار کنه چی میگه؟ باز هم میگه ایشون مثل هولو بودن و ادم می خواست بخوردشون؟!!!!!
فکر کن!!!!!
He doesn give a damn about women..he doesn give a damn about anybody really.
گاهی فکر می کنم این به غایت احمق* چه هوشی دارد!
*) الف.نون
هوادار توام لیشام جان و میدانم که میدانی
امیدوارم که سبز باشی و شاد بمانی
سانی و لیشام! با هر دو تان مخالفم! آقا جان اصلا اینکه چه کسی وزیر چه چیزی باشد، هیچ اهمیتی ندارد. این نوشته را فقط میتوان به موفقیت بی رقیب الف نون در تغییر دیدگاههای معترضین تعبیر کرد و بس. من سکوت را ترجیح میدهم اگر که از نوشتنی صریحتر میترسم. سکوتی آگاهانه و دردمند که در آن قصه های اندوه و شادی آدمها را زنده نگه میداریم
لیشام: کاوه جان! با توجه به تذکر شما و چند عزیز دیگر پی نوشتی اضافه کردم به نوشته. معتقدم که گاهی تأکید بر اشتباه بودن اصل چیزی، ما را از به ظهور رسیدن مسایل اشتباه دیگری غافل می کند. باید جزء به جزء سیاه بازی ها را دید و بزرگ کرد و به دیگران هم نشان داد. خیلی ها هستند که از دیدن بی دادگاه های نمایشی، باورشان شده که تقلب نبوده و داستان براندازی نرم است. این ها را با زیر سوال بردن اصل داستان نمی شود از اشتباه خارج کرد. باید به آن ها مصادیق دروغ و ریا و سیاه نمایی را نشان داد…
کاملا بحث منطقی بود