این سه عینکوی ریشو

۱۹ بهمن ۱۳۸۷ | دوستان | ۱۱ comments

   

تبعیدمان کرده‌اند این نامردها! مرا انداخته‌اند در اتاق بچه مثبت‌ها ـ که همین رفقای فوق باشند ـ تا مرض‌مان دیگران را نگیرد؛ بلکه چهره‌ی نورانی ایشان تأثیر کند و آدم شویم. خیر آقا جان! خیر! آدم شدن به این چیزها نیست و این مرض هم از آن مرض‌ها نیست که به قرنطینه و تبعید کارش راست شود. اصلا اشتباه‌تان آن جاست که خیال می‌کنید چرخ کار، بی حرف بی‌تربیتی می‌چرخد! نه عمو جان! تا خشتکی پرچم نشود و پاچه‌ی کسی مزین به چوب نگردد از من بشنوید که نه کشکی دست‌تان را می‌گیرد، نه پشمی و نه هر چیز دیگری. می‌گویید نه! بفرمایید! این گوی و این میدان!

گفته‌اند که تو باعث می‌شوی ادبیات شرکت تغییر کند. گفته‌اند که تو حرف بی‌تربیتی به دیگران یاد می‌دهی!! آقا جان! ما چه کاره‌ایم این وسط؟! خودشان مستعدند و یاد می‌گیرند! ما فقط به حکم وظیفه تابعیت ادبای سلف می‌کنیم. بگردید در تاریخ ببینید به چه کسی می‌گفته‌اند ادیب؟ تا آن جا که ما خوانده‌ایم و دیده‌ایم و شنیده‌ایم ادبا ـ که قرار است آخر ادب باشند ـ طلایه‌دار بی‌تربیتی‌ترین اشعار و الفاظ و لطایف و قصه‌ها بوده‌اند. خدا وکیلی! دیگر از عبید زاکانی ادیب‌تر داشته‌ایم! اصلا خود این حضرت اجل سعدی! و امثالهم که ما شاء الله جابجای تاریخ از خودشان اثر در کرده‌اند. مهم‌تر از همه؛ عقلا و منطقا طبق تعریف قرار نیست که ما از ادبا ادیب‌تر باشیم. ادیب‌مان که این‌ها باشند، تکلیف من و شما روشن است! حضرات می‌دانند که دست خودمان نیست و از بچگی دوست داشته‌ایم و دوست می‌داریم که پا بر جای پای این بزرگان نهیم 😊

سرتان را درد ندهم؛ الان که در حضور شما هستیم، این سه رفیق بزرگ‌وار عینکی و صاحب ریش مدتی است که در نزد ما بی‌تربیت‌بودگی تلمذ می‌کنند و مشتاقانه مشق‌هاشان را انجام می‌دهند و به لطف خدا موجبات افتخار حقیر به داشتن چنین شاگردانی را فراهم آورده‌اند؛ مطرب‌تر شده‌اند که هیچ؛ دیگر خودشان صاحب سبکند و به‌تر از من کاربرد جوراب چپ و خشتک را می‌دانند 😁

پ.ن.

ـ از چپ به راست سید علی حسینی، حسین علیزاده، مجید نسیم سبحان

ـ بنده عمیقا و اکیدا از جمله ارادت‌مندان این دوستان بزرگوار هستم و واقیعت آن است که حقیر در محضر ایشان تلمذ می‌کنم.

ـ این داستان که قرار نیست از حضرات ادبا ادیب‌تر باشیم وام گرفته شده از دوستان نکته سنجم رفیق امجد عسگری و رفیق حسین اصغریان است.

۱۱ Comments

  1. یزید(آنتی حسین)

    برو بی ادب

    Reply
  2. حسین

    در تکمیل استناد و اتکائ لیشام به سنت ادبا دو نکته افزودنی است:
    ۱- اون چیزی که تو کتابای سعدی و عبید و فرزندان خلفشون ایرج و صادق می بینید تازه ادبیات کتبی آقایونه که می دونستن تا قرنها بچه و بزرگ و زن و مرد قراره بشینن بخونن! دیگه برو تو کار ادبیات شفاهی ببین چه محشری بوده!
    ۲- اگر به توافق رسیدیم که الفاظ قبیحه ابزار کار و بلکه عصای دست و ورد زبان ادبا بوده، پایه باشین از این به بعد کسانی رو که این الفاظو به اندازه کافی استفاده نمی کنند بی ادب و دوستان متعهد به کاربرد این گلواژگان با فرکانس بالا رو مودب بنامیم. چطوره؟

    Reply
  3. نگار

    امیدمان بر این است که:
    چهارمین بزرگوار عینکی صاحب ریش کمی تا قسمتی مثبت(حسب النظر جنابان عسگری و اصغریان) در این کامنت خود خودتان باشید!!!!!!

    Reply
  4. گلنوش

    حالا تا تعریف ادب چی باشه و کی اونو ارائه داده باشه . مهم استعداد کم نظیر شما در ادب نگاری بر مبنای تئوری آشفتگی است . ادب در بی ادبی مانند نظم در بی نظمی!

    Reply
  5. کیانوش

    🙂

    Reply
  6. هادی

    لییییییییییییشام!
    من دلم ماری رو میخواد……..!!!!!!!!!!!!
    بابا تو همه رو خراب کردی!!!!!!
    کجا رو سالم گذاشتی؟

    Reply
  7. ساناز

    من هر چی فکر میکنم، نمیتونم لیشام رو با استانداردهای خودم بی ادب بدونم. دوستان حاضر در عکس هم به نظر چندان مثبت نمیرسند. به نظر میرسد که بیشتر دلشان میخواهد که مثبت به نظر برسند تا واقعا مثبت باشند.

    Reply
  8. فرزام

    البته اینکه شما خودتان را با سعدی و عبید مقایسه فرمودید هرچند از قدیم گفته اند در مثل مناقشه نیست ولی علی ایحال شکسته نفسی نیز نموده اید. حالا بماند…
    ولی ما بعید می دانستیم هنوز چنین بخاراتی از وجود مبارک حضرتعالی متصاعد گردد! اگر اینگونه است واقعاً جای بسی امیدواری است. اما اگر موضوع در حد «خر» و «بیشعور» و «بد» است که خب علیحده جای درک دارد…!
    (توضیح: این علیحده ربطی به جمله نداشت ولی یکهو یادم آمد گفتم کلمه جالبی است، استفاده کنم پر بدک نیست!)

    Reply
  9. اولین ریشو از چپ

    عزیز جان فراموش کردی مشکی پوش بودن رو هم به عینک و ریش اضافه کنی !

    Reply
  10. حامد

    البته رفقایی که این نکته ی نغز رو یاد آور شدند که ما از ادبا ادیب تر نیستیم شکسته نفسی می فرمایند، ما بسی ادب در وجودشون دیدیم که در هیچ ادیبی ندیدیم!

    Reply
  11. نوید

    البته بعضی ها در بی ادبی صاحب سبک اند. همین جوری که نمی شود بی ادبی کرد. منش دارد جانم. آداب دارد. لوازم دارد! باید آداب بی ادبی را حفظ کرد. اگر بی ادبی بر آداب ویژه اش باشد آنگاه ادیبی..

    Reply

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *