هر کجا هستم، باشم…

۱۸ فروردین ۱۳۸۷ | دوستان | ۱۵ comments

اگر درست یادم باشد هشت سال پیش، آخرین باری بود که مسعود را ایران دیدم. حالا بعد از هشت سال آمده ایران تا سه ماهه، ایران را بچرخد و به عشقش برسد: عکاسی 🙂 منتها آن‌قدر از این و آن شنیده که “اردیبهشت ایران قشنگ است” که به امید دیدن اردیبهشت ایرانی، آن سه ماه الان شده هشت ماه و خدا می‌داند چه‌قدر دیگر طول بکشد…

حالا مسعود نمایشگاهی گذاشته از عکس‌هایش و بخشی کوچکی از آن‌ها را به نمایش خواهد گذاشت…

افتتاح نمایشگاه: جمعه ۲۳ فروردین ماه از ساعت ۱۶ الی ۲۱

بازدید روزانه ۱۶ الی ۲۰، یک‌شنبه‌ها و سه‌شنبه‌ها صبح ۱۰ الی ۱۳

نمایشگاه تا روز پنج‌شنبه ۲۹ فروردین ماه برقرار است

پایین‌تر از فرهنگ‌سرای نیاوران، ابتدای پاسداران، تنگستان چهارم، کوچه‌ی ناز ۱، بن‌بست ترانه، پلاک ۳

تلفن: ۲۲۲۸۵۲۹۹

۱۵ Comments

  1. مهسا

    سلام 🙂
    خوش باشین

    Reply
  2. سوده

    من کاملاً درک می کنم! ۱ ماه من شد ۲ سال!

    Reply
  3. مولانا

    با دیدن این عکس چیک تو چیک شما و دوست گرامی (مسعود خان) به حالت خرم و خندان قدح باده به دست، ناخودآگاه یاد این ترانه لیلا خانم میافتم که:

    تموم این حرفا بهانه است…
    بهانه های عاشقانه است…

    خوش باشین!

    Reply
  4. شیپورچی

    سلام لیشام جان. بابا کجایی آخه برادر. یک ماه شد. چرا اینجا رو بروز نمی‌کنی؟؟ تار عنکبوت بست بابام جان… و در نهایت: برسان باده که غم روی نمود… ای لیشام

    لیشام: سلام میثم جان 🙂 وقتی کامنتت رو خوندم خیلی خوشحال شدم و همه‌اش به این فکر بودم که یه موقع خوبی جوابت رو بدم ولی تا حالا فرصت نشد.
    ما جای دوری نیستیم. همین نزدیکی‌ها می‌پلکیم و چشم امید از حضرت باری تعالی که چاره‌ای بکند سر شلوغ ما را. به هر ترتیب ما یاد شما هستم و گاه و بی‌گاه نوشته‌های شما را هم می‌خوانیم؛ اما باور بفرمایید که برای همین یکی دو کلمه نوشتن هم کلی باید زور بزنیم که دل و دماغش ایجاد شود؛ تازه وقتی ایجاد شد باید کلی زور اضافی بزنیم که وقتی باز شود آن وسط مسطها بلکه همین چند خط نگاشته شود…
    خلاصه آن که ارادت‌مندیم 🙂

    Reply
  5. نگار

    ساز خوبو ز بچه‌ی شیطون کم مدون ـ هم گوشمالیش بده هم روز و شب بزن
    تا هوش مانده در سر؛ دست بر مدار ـ تا سیم ساز نیفتاد به پیچ و تاب؛ بزن

    Reply
  6. Masoud

    باقیش! و اینکه من غلام غمرم غیر غمر هیچ مگو! و اینکه فارسی تایپ کردن و حال کن! دم شما گرم…

    لیشام: ما قربان آن غمر شما برویم، دم شما نیز گرم متعاقبا 🙂

    Reply
  7. نگار

    چه کار سختی؛ هم نواختن و هم ……!!!!! :)))

    Reply
  8. کیانوش

    چـه عکس با نمکی :))

    Reply
  9. kamran

    agha man nemitonam farsi type konam. sharmande. to va oon masood halesho bebarid dige. az nemyaeshgahesh ham benevis inja bizahmat vaghty rafty o ina.

    Reply
  10. سلمان

    سلام به لیشام عزیز، ببخش منو! اصلا ادم مگس صفتی نیستم که فقط بدیها و غلط های ظاهری رو ببینمو ارزش مفهومی نوشته هاتو درک نکنمو نادیده بگیرمش! داشتم یکی از نوشته های بهمن ماهتو میخوندم که به یک اشتباه املایی برخوردم، حیفم اومد بهت نگم: بیماری مضمن!!!!!!!! (بازم عذر میخوام)

    لیشام: سلام به سلمان عزیز 🙂 کار خوبی کردی که گفتی و ممنونم از شما به این خاطر. اصلاحش کردم. به هر صورت پیش می‌آد…

    Reply
  11. سمیه

    صد سال به این سالها

    Reply
  12. پریسا

    سلااااااااااااااااام
    چه عجب!
    بعد از مدت طولانی و نیز بعد از پست‌های سیاسی دیدن این عکس و شما دو تا بهم انرژی می‌ده P:

    لیشام: سلاااااااااااااااااااام 🙂 کامنت شما هم حسابی به من انرژی داد 🙂

    Reply
  13. راه میانبر

    و همیشه تندرست و شاداب باشی.

    لیشام: ممنون علی عزیز 🙂 ما هم برای شما آرزوی شادی و به‌روزی و تن‌درستی داریم

    Reply
  14. سینا

    آقا مسعود! حالا انقدر اونجا بمون که با زن و بچه برگردی ها! از ما گفتن! حالا اگر خواستی یه چند برگ کاغذ چکنویس هم بیاری، ما رو فراموش نکن!

    Reply
  15. خدایار

    چه آدمای شادی هستید شما دو تا!
    چاکر آقا مسعود، امسال که نشد خوب اسکی بریم یه کم دیگه صبر کن دی ماه دوباره بریم.

    Reply

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *