«هر کاری که مکررا مجسم شود، انجام میشود و هر کاری که مکررا انجام شود، صفت میشود.»
جملهای که خواندید یکی از آموزههاییست که از استادم فراگرفتهام. این جمله یک قاعدهی کلی معنوی را میگوید. میگوید که اگر چیزی را در ذهن به دفعات مجسم کنید، نهایتاً آن چیز، موجودیت میپذیرد و اگر بر موجودیت آن اصرار ورزید، تبدیل به صفتی از صفات شما میشود. آرزوها و تخیلات ما، عموماً از نوع همین چیزها هستند. اگر با قدرت و تمرکز کافی، ذهناً مجسمشان کنی، ممکن است روزی، در حدی از کیفیت واقع شوند. حالا چرا اغلب آرزوهای ما به واقعیت نمیپیوندند؟ یا اگر هم صورت واقعیت به خود میگیرند، بسیار متفاوتند از آن چیزی که تصورش را میکردیم؟
آرزوپردازی هم خودش رسم و رسومی دارد، چهارچوبی دارد که اگر رعایت نشود، به آرزوهامان نمیرسیم که هیچ، به احتمال بسیار درگیر مسایل و مشکلات ناخواندهای هم میشویم.
اغلب آرزوهامان به خاطر آن که به درستی پرداخته نمیشوند، مثل نوزادان ناقصالخلقهای هستند که از حدی بیشتر رشد نخواهند کرد و نهایتاً نیز نابود میشوند و در همین کش و قوس، آسیبهایی نیز به ما میرسانند.
فرض میکنیم که از مرحلهی ابتدایی یعنی تصمیمگیری گذر کردهایم. تصمیمگیری، خودش فرآیندیست مفصل که جای بحث جداگانهای دارد. همینطور فرض میکنیم که شرایط معقول و منطقی بودن آرزومان نیز رعایت شده باشد. حالا میدانیم که دقیقاً آرزوی ما چیست. مهم است که تصویر ذهنیمان را از آرزوهامان چگونه شکل میدهیم و مهمتر از آن، چگونه امتداد میدهیم. اتفاق بدی که عموماً میافتد این است که به جای تجسم درست یک آرزوی ارزشمند، راههای رسیدن به آن را مجسم میکنیم. با این کار راههای احتمالی دیگری را که برای ما درنظر گرفته شده و در حال حاضر برای ما متصور نبودهاند، میبندیم؛ یا این که راههایی را میسازیم که برای ما در نظر گرفته نشدهاند؛ اما اگر هم ما را به آرزویمان برساند، اصالتاً راههای اشتباهی بودهاند و ممکن است دردسرهای دیگری برای ما به وجود آورند.
باید دقت کرد که در تکرار خیالها و تجسمات ذهنی، بر خود سوژه تمرکز نمود و نه راههای آن. مثلا من آرزو دارم که یک ماشین خوب داشته باشم. چه نوع ماشینی؟ ماشینی که منطقاً و عقلاً متناسب با سایر شرایط فعلی من باشد. چرا؟ چون اگر نباشد، تعادل زندگی مادیام را به هم میزند.
حالا کاری که باید بکنم این است که برای این آرزو وقت بگذارم و برای رسیدن به آن تلاش کنم. یک بخش از این تلاش، فعالیت ذهنی و معنوی و بخش دیگر آن فیزیکی است. دقت کنید که اینها توأم با هم است که آرزو را به موجودیت درست خود، نزدیک میکنند. افراط در یکی و تفریط در دیگری، موجودیتی ناقص را فراهم میسازند.
در بعد تلاش ذهنی، کاری که باید بکنم این است که روزانه یا هر چند روز یک بار برای تجسم درست ذهنیاش وقت بگذارم. چگونه این کار را کنم؟ مینشینم و در آسودگی، با دقت و تمرکز کافی، خودم را مجسم میکنم در ماشین خوب مورد نظرم نشستهام و رانندگی میکنم. مجسم میکنم که از داشتن ماشین خوب مورد نظرم لذت میبرم و احساس آسایش و آرامش میکنم. مجسم میکنم که در حال شستن ماشین خوب مورد نظرم هستم؛ خلاصه آن که خودم را در حال استفاده از سوژه در کمال سرور و شادمانی و رضایت، مجسم میکنم؛ و نهایتاً خداوند را سپاس میگویم و عاقبت کار را به ایشان واگذار میکنم. مهم است که پس از این کار موضوع و سوژه و تمام تصورات و تجسمات خود را ذهناً رها کنید. این اشتباه است که ناخواسته و در زمانهای نامناسب به سوژه و آرزوی خود فکر کنید. با این کار به موجودیت ذهنی آن آسیب میزنید.
میشود گفت که این مثال، تقریباً یک نوع آرزوپردازی درست است. آرزوپردازی اشتباه کدام است؟ این است که راههای رسیدن به ماشین خوب مورد نظرم را تصور کنم. مثلاً مکرراً تصور کنم که در قرعهکشی بانک یک ماشین برنده شدهام؛ یا این که دارم راه میروم و یک نفر میآید همین جوری ماشیناش را به من هدیه میدهد، یا این که یک چمدان پر از پول پیدا میکنم که رویش نوشته است هدیهای از طرف خداوند و میروم با آن پول ماشین میخرم و قس علی هذا.
از اینها که نوشتم صرفاً میخواستم بر این تأکید کنم که از کنار تصورات و تخیلات ذهنیتان ساده نگذرید. چه بسا که بیاهمیتترینشان از دیدگاه خودتان، گاهی به خاطر بیدقتی در تکرار، مسیر زندگیتان را ـ در مسیری خوب یا بد ـ تغییر میدهند. برای همین است که توصیه شده، سعی کنید به زمان حال خود آگاه باشید و بیهوده به چیزی فکر نکنید.
کتاب لطفا گوسفند نباشید بخونید
سلام دوستان عزیز من به قانون درست تمرکز معتقدم چون معجزاتی که در زندگی من اتفاق افتاد ومی افتد را مدیون خداوند بزرگوار از طریق قانون زیبای جذب هستم این قانون رو فقط از طریق مطالب اینترنت یادگرفتم وبه آن ایمان دارم به شما هم پیسشنهاد میکنم امتحان کنید
fek mikonam kheili dir residam inja! ba in hal mikhastam agar emkanesh hast az 2ghesmate moheme tasmim girio entekhab ham sohbat koni
ba in farz ke jensiat mohem nabashe albate
chakerim
gharibe
لیشام: اگه فرصت شد و عمری باقی بود چشم. البته منظور شما رو از بحث جنسیت نفهمیدم
جالب بود، استفاده کردم 🙂
این آرزوها و رویاها چیزی جز مخیلات ذهن نستند ما خیلی از این حرف ها شنیدیم و خیلی وقت ها کور کورانه قبول کردیم .این ها همه داستان است.اگه یکی مثل من تمام عمرش توی آرزوهاش معلق باشه می فهمه من چی میگم.یکیش همین کنکور که دمار از روزگارمان در آورده تازه این یه نمونه کوچک از یه خرواره.شرمندم روده درازی کردم ولی یه کم فکر کنید بعد اقدام به تاپ این قسم پست ها کنید.
شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی…
همون فیلم راز secret در راستای حرفهای شماست!
در تایید فرمایش شما توصیه میکنم مستند The Secret را ببینید.
سلام؛ تحلیل خیلی جالب و سودمندی برای من بود. بخشی که مربوط به تقکر بود همان قانون جذب (attraction) است. شاد و سلامت باشید.
به نظر من خواستن هر چیزی آرزوه. وقتی یه نفر چیزی رو میخواد باید برای رسیدن به اون تلاش کنه! مثلا من آرزو دارم پی.اچ.دی قبول بشم. همین جوری بشینم بگم کاش خدا آرزوی منو برآورده کنه چنین چیزی میشه؟ آیا قبول میشم؟ نه خوب! باید تلاش کنم! پس میشه گفت آرزو مقدمه و شروع تلاش هست برای رسیدن به اون خواسته! در واقع هدف ما رو نشون میده! برای رسیدن به هدف هم دائما باید اون هدف رو تکرار کرد و در راستای رسیدن به اون هدف گام برداشت! امید که همه به آرزوهای معقول و منطقیشون دست پیدا کنن!
لیشام: اصلاً شکی نیست در این چیزی که فرمودین 🙂 اما حالا از اون ور، صرفا درس خواندن و مطالعه کردن هم برای پی.اچ.دی قبول شدن کافی نیست! باید تجسم درستی از هدف (یا آرزو) وجود داشته باشه تا تلاش فیزیکی به نتیجه برسه و بالعکس…
با سلام. موضوع درست است. ما هم سعی میکنیم الگوریتم شما را پیادهسازی کنیم. دعا بفرمایید که کارها هم خوب پیش رود. به هر حال ما امیدواریم ولی: عمری دگر بباید بعد از وفات ما را / کین عمر طی نمودیم اندر امیدواری… “ی” بده! 🙂