هفتهی پیش، شبی از شبهای زیبای ورامینی، داشتم اطراف گلخانه میپلکیدم که توی تاریکی دیدم موجودی به بزرگی کف دست حقیر، داره تکون میخوره. اولش فکر کردم قورباغهست ولی وقتی نور ضعیف چراغقوه رو انداختم روش باورم نمیشد که یه عنکبوت غول پیکر باشه. عنکبوت به اون بزرگی ندیده بودم توی عمرم. فکر نکنین از اون عنکبوتهایی بود که نود و پنج درصدش فقط پا باشه هاااا، نه!! کلی تنه داشت و وقتی راه میرفت، تاراق توروق صدا میداد. کمی یکه خوردم ولی اونقدری نترسیدم که از دیدن اون هزارپاهه ترسیده بودم. دیدم یه چیزای کوچولویی داره روی پشتش وول میخوره. بیشتر که دقت کردم متوجه شدم که بچههاش هستن. کلی کف کرده بودم. بلافاصله زنگ زدم به آقای دوست تا خودم رو توی لذت دیدن پدیدهای که جلوی روم بود، سهیم کنم… اون شب هم یکی از شبهایی بود که به خاطر نداشتن دوربین، یه صحنهی هیجانانگیز رو از دست میدادم…
دیشب هم سعادت دیدن یکی از وقایع نادر، نصیبم شد ولی باز دوربین نداشتم. حدود ساعت نه و نیم شب که تازه از میدون ترهبار برگشته بودم، دیدم یک رأس خرمگس، به چه بزرگی، بالای پنجرهی اتاق نشسته. حدس زدم که ممکنه پروازش بگیره واسه همین بلافاصله چراغ رو خاموش کردم و به جاش چراغ حیاط رو روشن کردم. تو فکر بودم که چی کار کنم تا از شرش خلاص شم که متوجه حضور آقای مارمولک در نزدیکی خرمگس شدم. آقای مارمولک، در کمال خونسردی نزدیک آقای خرمگس شد و در یک چشم به هم زدن شکارش کرد. واقعاً هیجان انگیز بود! چراغ رو سریع روشن کردم تا بقیه ماجرا رو بهتر ببینم. بدبخت در حین خورده شدن هنوز داشت ویز ویز میکرد. این قدر گنده بود که مارمولکه به زور قورتش داد. یاد این افتادم که یه بار که بسکتبال بازی میکردم مجبور به قورت دادن یه فروند پشه شدم! نمیدونم چه شد که حضرت پشه چسبید ته حلقم! این قدر ته رفته بود که با هیچ اختفی هم در نمیاومد. چارهای نداشتم جز این که هر چه زودتر تکلیفم رو باهاش روشن کنم و به ناچار قورتش دادم. ویز ویزش رو احساس میکردم. همین جور که داشت از مریام پایین میرفت هم ویز ویز میکرد. قبل از رسیدن به محل موعود، ویز ویزش قطع شد و متوجه شدم که به رحمت ایزدی پیوسته…
از دیشب فهمیدم که مارمولکها موجودات خوبی هستن و تصمیم گرفتم که دیگه باهاشون دوست باشم. حقیقتش؛ پیش از این خیلی ازشون بدم میاومد؛ مسألهی دوتاشون رو توی اتاق و چهارتاشون رو بیرون از اتاق حل کرده بودم…
خلاصه این که قصهایه واسه خودش این اتاق کارگریمون! با احتساب اون قورباغهای که دو سه ماه پیش توی اتاق کشف کرده بودم و البته خودم رو هم که حساب کنین، گمونم تا حالا حداقل چهارده نوع گونهی جانوری مختلف توی اکوسیستم کارگریمون شناسایی شده D:
آی اونایی که میخواین کشاورزی کنین، سیستم هیچ رقمه سوسولبازی نیست؛ گفته باشم…
salam
لیشام: و علیکم السلام
in emaile mane shayad eftekhar dadam
ahsantom
لیشام: چاکریم!…
شـما داری چــه کار میکنی که این وبلاگـت آپ نـمیشه؟؟؟
سلام آپ کن دیگه… گوزو!
az hame commentha, commente khodayar hamishe bahaltare, taze, ahle hal ham ke hast. paye hastam. hamin
Mamrulaka kheili doost dashtani hastan, to spain, barat chance miaran, darzemn, tamame jak o joonevarhaye hasharehjat ro mikhoran. khoob kar mikoni ke marmulak nemikoshi.
درود. پشـه که وقـت پائین رفـتن ویز ویز نمیکنـه!! اصـلن پـشه ویز ویز نمیکنه… مـن خـودم تا حالا حد اقل یه دوجین پشـه، به همین شکل شما رفته تو حلقم و وقت پایین رفتن هم ویز ویز نکردن…
لیشام: ایشالا یه شب که مهمون ما باشین تو ورامین، تا صبح که نخوابیدین بهتون میگم که یه پشه چهقدر میتونه ویز ویز کنه! دیومندش! حقیر به هیچ عنوان در خوردن پشه صاحب سبک نبوده، نیستم و نخواهم بود فلذا ادعایی نداشته اما همچنان ویز ویز پشه را در مریمان احساس مینماییم P:
با سلام، ایشالاه هیچوقت از بودن در این اکوسیستم جدید خسته نشید و حاصل کار شما روزافزون باشه. مخصوصاً که چیزهای آموزندهای کشف کرده و همه رو در آن شریک میکنید و در موردش مینویسید. مثلاً تا به حال نمیدونستم که واحد مگس “رأس” و واحد پشه “فروند”ه:-) اما یک سؤال چرا در اینجا مارمولک “آقای مارمولک” است؟
لیشام: ممنون از آرزوهای خوب شما بهار عزیز 🙂 بازم از این دعاهای خوب خوب بکنین ,) نمیدونم چرا احساس کردم در اون لحظه ایشون آقای مارمولک هستن! به هر صورت به نظر میرسید که توی اون لحظه شأن آقاها رو داشتن… تازه یه چیز دیگه هم دیشب دیدم. شکار عنکبوتی که یک مگس رو گرفت. نه توی تار عنکبوت هاااا… این عنکبوتهایی هستن که خیلی سریع میپرن و رنگشون اصولاً کمرنگه و به خاکی میزنه، یکی از اونا پرید رو کلهی یه مگس تقریباً هم هیکل خودش و شکارش کرد. انصافاً این هم هیجان انگیز بود 🙂
nemikhastam to zogh bache bezanma!
لیشام: راحت باش آبجی! دانستم…
marmulako susko ankabuto ghorbaghe va… hame kheili kheili adi hastan albate na vase “susul tehrunia!”
لیشام: کاملاً موافقم با فرمایش شما 🙂
سلام لیشام عزیز، اولا خوشحالم که اومدم اینجا و مطلب تازه ازت بود گرچه بازهم راجع به جک و جونور ke hich miyunee bahashun nadaram, ama lisham in khodesh neshundahandeye susuliyatet ke…
لیشام: خوشحالم که خوشحالید 🙂 اما نفهمیدم چرا این تریپی نوشتین! قطعاً شما اولین کسی نیستین که من رو آدم سوسولی میدونه به هر صورت “دوستان دانند”…
با سلام، یک پیشنهاد: شما میتوانید در این مدت، یک کلکسیون گرانقیمت حشرات تهیه فرمایید و به قیمت خوب به جانورشناسان خارجی که ترس از ورود به ایران را دارند بفروشید و هم جهانیان را از وجود گونههای تازه حشرات، آگاه سازید پس هم خیر مادی و هم خیر معنوی در این کار وجود دارد خدا رو چه دیدی شاید با این کار روابط کشورها…
میگم اگه به جای دوربین عکاسی یه فیلمبرداریش رو با خودت ببری مستندساز خوبی هم میشی ها! “راز بقا به روایت لیشام”.. تازه منم همکاری میکنم. گویندگیش رو قبول میکنم مجانی!!… عوایدش هم صرف امور خیر و حفظ بقای اکوسیستم! 😉 چطوره؟!
لیشام: عالیه ریرا جان! پایهام اساس 🙂 البته به عرض میرسونم که دوربین حقیر فیلم هم میگیره، فقط بخت با ما یار نیست… این جمله آخر رو که نوشتم یاد این بیت افتادم. هر چند بیربط ولی به یه بار خوندنش میارزه: بخت “لیشام” گر از این دست مدد فرماید ـ زلف معشوقه به دست دگران خواهد بود D:
خوبه
لیشام: لابد دیگه…
برادر جان من هم تجربهی زندگی در چنین محیطهایی رو داشتم. به نظرم یک موجود که حسابی بش ظلم کردی و از قلم انداختیش “خرخاکیه” البته ما بش میگیم خرخاکی نمیدونم تو بش چی میگی؟
لیشام: اولاً تو از کجا میدونی که من بهش ظلم کردم؟ ثانیا ما هم بهش میگیم خرخاکی 🙂 ممنون از یادآوری جانوریت D:
مارمولک و عنکبوت از بچگی دوستای من بودن، یه مارمولک داشتیم تو خونهمون که اسم هم داشت بهش میگفتیم مول. عنکبوت هم که خیلی باحاله. قورباغه هم خوبه، سوسک گاوی هم خوبه، پروانه هم خوبه، شبپره هم خوبه، پشه مالاریا هم خوبه، خر هم خوبه، گاو هم خوبه، باکتری غیر هوازی هم خوبه، من هم خوبم، مزخرف گفتن بیمورد هم خوبه، اینکه هوا گرمه اینم خوبه، بستنی توتفرنگی هم خوبه، فقط سوسک بده. خدا شفا دهد هم خوبه
لیشام: تو هم خوبی عزیز دلم 🙂 همونطوری که خودت گفتی… راستی! دیشب، تا موقعی که خونهتون بودم ظاهراً مشکلی نداشتی. باز هم دور از چشمم چیزی خوردی بابایی؟
FIRSTLY: Go away from that terrible place immediately…… SECONDLY: if you dont go away, PLEASE have your camera with you… you could earn a lot of money with such good videos or at least lots of reader in a paper..(money again) THIRDLY: Dont eat flyes! flyes are for birds 🙂 and FORTHLY: “GO AWAY FROM THAT HORRIBLE PLACE”
لیشام: ممنون دریای عزیز 🙂 این دفعه سعی میکنم که دوربینم همراهم باشه.