تب نوشت

۴ خرداد ۱۳۸۴ | دسته‌بندی‌نشده | ۸ comments

دستان آسمان

ناز باران را

به عشوه‌ی عطش

نمی‌فروشد

کاری است پنهانی با دل من

تب ابر و بوسه‌ی خاک

آنگاه است که می‌بارد

نمی‌دانستی؟ …

• • •

سکوت ابر سترون

بی حکمتی نیست

ما از طریق عشق می‌دانیم

آنچه را که در حسرت دل‌هامان

نمی‌دهند …

• • •

می‌دانم که جاودانه‌ام

افسون بهاران را

در زمزمه‌ی شبنمی به گلبرگ نشسته

می‌خوانم

رستاخیزی دیگر پیش روست

باید که تاب آورد

هر چند که کوچکیم

هر چند که جاودانه …

• • •

در حریم فاصله

حرم نفس را فهمیدن

نه کار هر حیرانی است

باید که من باشی

تا بیابی

تا بفهمی …

• • •

دل ریش را

تسلای خاطری است

اگر که زهره از تب خورشیدم نسوزد

و نسوزاند

و ماهی که به نهاد حیرانم

عادت دارد

از اینکه اینجایم

نیک می‌دانم

طمعی است فلک را

حسدی است

در جاودانگیم …

• • •

گل‌ها را نچیده‌ام

آخر تو گفتی که چنین باشم:

بر زهد عاطفه، ماندگار …

۸ Comments

  1. rira

    lishame aziz salaam | omidvaaram khoob bashi | 2ta soal:aval inke darkhaastnameye injaaneb!baraaye chaarte tavalod be dastet resid yaa na?age aare eltemaase doa!dovom inke orkut engaar baaz morde shode!be addressaaye ghabli javaab nemide.chikaaresh konim?!!(haalaa engaar cheghad man orkut baazam!!!) …..oon RAHMATE maaro age beshe ye joori khaarej az nobat…albate raazi be zaaye shodane haghe doostaan nistam be hich vajh!!harjoor salaahe.moafagh bashi leila

    Reply
  2. ن

    دیگر هوای مرده تحمل نفسهای سخت مرا ندارد. من بی وجود نشنیده هایم را نشخوار میکنم.

    Reply
  3. darya

    زیبا بود خیلی زیبا ..منم دلتنگیمو فریاد زدم به دیدنم بیا…..

    Reply
  4. کیانوش

    لیشام گرامی درود… | بابا کلی چوبکاری میفرمایید…..سپاس بسیار از مراحم ملوکانه…. من ولی از اونجا که هنوز در عالم وبلاگ بدجوری آش خور هستم, هنوز یاد نگرفته ام که چجور میشه آدرس دوستان رو بصورت لینک نشون بدم!!….. | شاد باشی

    Reply
  5. زهرا

    ما از طریق عشق می‌دانیم، آنچه را که در حسرت دل‌هامان، نمی‌دهند …

    Reply
  6. گل سانا

    سلام…زیبا بود زیبایی اش را می توان با کلمه ی زیبا معنا کرد…زیبا بود…همین…

    Reply
  7. rira

    یک پنجره برای دیدن.یک پنجره برای شنیدن.یک پنجره که مثل حلقه ی چاهی در انتهای خود به قلب زمین میرسدوبازمیشودبه سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنگ.یک پنجره که دستهای کوچک تنهایی را از بخشش شبانه ی عطرستاره های کریم سرشار میکند.ومیشوداز آنجاخورشیدرا به غربت گلهای شمعدانی مهمان کرد…………….این انفجارهای پیاپی وابرهای مسموم آیا طنین آیه های مقدس هستند؟ای دوست ای برادر ای همخون وقتی به ماه رسیدی تاریخ قتل عام گلها را بنویس…….. فروغ

    Reply
  8. Masoud

    damet garm. sharmande balad nistam farsi type konam….! hmm. dar zemn in “omoomi” yaa “khosoosi” boodane nazarhaa yekkamaki gonge

    Reply

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *