ما لعبتکانیم و فلک لعبت‌باز

۲۲ فروردین ۱۳۹۶ | ادبیات, سیرا, شادمانه | ۰ comments

درست است که خیر سرمان، سن و سالی از ما گذشته؛ ولی خوب دیگر! یک جاهایی، یک کارهایی را آدم باید بگذارد کنار برای بچگی‌های درون‌ش که به تجربه، قاعده نمی‌پذیرد و سن و سال برنمی‌دارد.

همین سرخوشی‌های کوچک زندگی، دل‌مان را خوش می‌دارد و این زمزمه را آهسته نجوا می‌کند که زنده‌ایم هنوز مثلا…

هم‌راستای همان سرخوشیِ پیشین، اواخر سالِ پیش نشستیم و رباعیات خیام را تایپ کردیم به مدد دوستان و حاصل‌ش شد یک کتاب دست‌سازِ دیگر؛ رباعیات خیام دست‌دوز.

هر کدام‌شان را که می‌سازیم و می‌دوزیم عین بچه‌های آدم دوست‌داشتنی‌اند، تک تک‌شان به گونه‌ای.

وقتی می‌بینیم‌شان، دل‌مان غنج می‌زند و قربان صدقه‌شان می‌رویم، تفالی می‌زنیم و دماغی تازه می‌کنیم.

القصه؛ گفتیم عکس این یکی بچه‌مان را هم بگذاریم و با دوستان شریک شویم این حس شادمانه و کودکانه را.

سپاس‌گزارم از همه‌ی عزیزانی که یاریم کردند 🙂

پ.ن. لطفا بروید و باقی کارهای ما را ببینید روی سایت دست‌ساخته‌های سیرا

۰ Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *