مثل پیش‌ترها نیستم دیگر…

۱۹ بهمن ۱۳۸۹ | روزنوشت | ۲ comments

امروز که پنج‌شنبه باشد بیست و نهم آبان‌ماه نود و نه
داشتم پست‌های پیشین وبلاگ را مرور می‌کردم از بابت اصلاح با وردپرس که رسیدم به این پست و دیدم تنها یک عکس گذاشته‌ام این وسط که قرار بود نمایش داده شود ولی نمی‌شود.
عکس را از روی سایت وان ایکس دات کام به عاریه گرفته بودم و به همان جا هم لینک داده بودم که مثلا حق کپی رایت و اینا رعایت شود.
الساعه کاشف به عمل آمد که دیگر کلا از آن عکس خبری نیست شکر خدا
یک عکسی بود سیاه و سفید، مه آلود و دل‌گرفته، مردی روی ریل آهن قدم می‌زد پشت به دوربین و می‌رفت به سمت آن افق موهوم
این پست را در روزهایی گذاشته بودم که اصلا و ابدا حالم خوب نبود. الان هم تصویر محوی از حال و احوال آن روزها به ذهنم آمد و ترجیح می‌دهم کلهم به یاد نیاورم و رها کنم‌شان.
خلاصه این طوری

۲ Comments

  1. مهدی

    این عکست سر کاریه نمیاد

    لیشام: کل زندگی مان سرِکاری است اخوی؛ چه رسد به عکس…
    ممنون که گفتی؛ درستش کردم

    Reply
  2. Meai

    آری گاهی فقط ها آدم ها فکر می کنن..که با رفتن می تونن تغییر بدن ولی افسوس که وقتی ریشه دونده باشه دیگه رفتن فایده ای نداره………..اونوفت واقعا مثل پیشتر ها نیستی.

    لیشام:

    Reply

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *