• به هاشمی رأی خواهم داد … نه از این حیث که او را بر خود به عنوان یک رئیس جمهور میپسندم؛ بلکه از این حیث که از ریاست دیگری به مراتب بیمناکترم. این هم از صدقه سری کلیه عزیزانی است که با افتخار انتخابات را تحریم کردند تا دست یک ملتی را در پوست گردو بگذارند که چی؟ که اینکه …
حوصلهاش را ندارم. نتیجه روشن است! عجیب است که با این همه، هنوز در بوق و کرنا میکنند که هیچ کس نیامده پای صندوقها!! پس احتمالاً این شصت و خوردهای درصدی از واجدین شرایط همهشان از زمرهی عمهی خدا بیامرز بنده بودهاند …
• فرصتی نمانده که بخواهیم اسیر وبلاگیات بمانیم. استراتژی نتورک، استراتژی درستی است ولی نه در وبلاگها. هر کسی پنج شش نفر را از مردم عادی و کامپیوتر ندار! قانع کند که به هاشمی رأی بدهند و از آنها بخواهد که به همین ترتیب دیگران را قانع کنند، شاید فرجی حاصل شود.
• رویکرد تخریب فردی و شخصیتی احمدینژاد را نمیپسندم. چه بسا که ممکن است کلاه قاضی، کار دستمان بدهد و مجبور شویم که با پذیرفتن حقایق، تیر انتقاد را در این باب به سوی هاشمی و خاندانش بچرخانیم. در هر صورت فکر میکنم که میتوان بر اساس شعارها و نمونهی فعالیتهای هر کدام از این دو نامزد، تحلیلهای بهتری ارایه داد.
• احمدینژاد و اطرافیانش با تشبیه عملکردشان به رجایی و نیز اعلام شعارهایی بر پایهی پیادهسازی قوانین اسلامی در چارچوب نظام مدیریت کشور، عملاً به طور رسمی بیان میدارند که میخواهند چرخشی به عقب داشته باشند، به بیست سال پیش. میخواهند کلیهی تئوریهای اسلامی کردن ابزارها و قوانین مدیریتی را که در آن زمانها هم به بوتهی آزمایش نهاده نشده بود، این بار با رویکردی آبادگرانه، امتحان کنند. گویی که عرصهی ادارهی امور مملکتی، آموزشگاهی است که ضمن پرورش و تربیتِ نیرویهایِ جوانِ مسلمان و متعهد، تجربههای آزمون و خطایی ایشان را هم تاب آورد!! فکر کنم که این بیست سال، آقایانی مثل هاشمی به اندازهی کافی از این شعارها داده باشند و از این تجربیات اندوخته … هر چند که نتایج به بار آمده شاید به مذاق هیچ یک از ما خوش نیاید ولی فراموش نکنیم که یکی از این دو نفر رییس خواهند بود و چارهای هم نیست. من بر دولتم و بر مردمم نمیپسندم که این دورهی بیست ساله را تجربهای دوباره کنند …
• انتخاب و انتصاب نیروهای جوان و اساساً بی تجربه در رأس امور مدیریتی شهرداری نیز نکتهی قابل تأملی است. اصولاً با بازی دادن مدیران جوان مشکلی ندارم ولی سؤال میکنم که آیا کسی که دانشجوی لیسانس است و بیست و یک سال سن دارد، کسی که تا به حال در پروژههای درسی خود هم تجربهی جمع کردن سه چهار را دور هم نداشته و بسیاری نکات دیگری که از نظر مسایل مدیریتی قابل بررسی است، میتواند مجموعهای با صدها متخصص و نیروی مجرب را مدیریت کند؟ رویکرد ایشان به مسألهی جوانسازی ساختار مدیریتی و ایجاد تحول اساساً اشتباه است و گویا گرته برداری شده از سیستمهای هیأتی است.
• از همه مهمتر این است که شورای نگهبان اکیداً تلاش دارد تا احمدینژاد رأی بیشتری کسب کند. بسیار بدیهی است که آنها اصلاً دوست ندارند که کسی رئیس جمهور باشد که بر پست ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز تکیه زده باشد. به نظر میرسد که در موقعیت کنونی که شورای نگهبان کل کشور را به چالش طلبیده، حضور هاشمی در مسند ریاست جمهوری با حفظ سمت فعلی، در کل خالی از فایده نباشد.
• …
• از آنجا که دیگر حوصلهی بافتن ندارم و از آنجا که هر وقت بحث سیاسی، گفتگوی سیاسی، فکر سیاسی میکنم حالم برای یک هفته بد است و از آنجا که این چند خطی هم که نوشتم بیشتر از کوپنم حرف زدم و با توجه به این ضرب المثل ژاپنی که: اگر میخواهید کارتان را از دست ندهید، دربارهی دو چیز صحبت نکنید، اول مذهب و دوم سیاست؛ لذا گور بابای سیاست!! و شما را به خواندن وبلاگ دوستان عزیز حامد قدوسی و نوید غفارزادگان را توصیه میکنم.
دیگر لینکهای مرتبط با موضوع:
پس فالگیر بزرگ از مسند آفتاب به زیر آمد و خطاب به خرمگس خسته گفت: دریغا در این درازنای بیدلیل، آدمی تولد خویش را، تنها در وحشت گریه آغاز میکند!!… و روزنامهها نوشتند: در زندگی هرگز حق با هیچکس نبوده است و اگر آدمی میتوانست تنها به قدر شبتابی، شریک روشنایی شود، دیگر نیازی به عناوین آبرومند و اخبار خالص روزگار خویش نداشت!!… خوش باشید مورچگان غمگین من! جهان را تنها برای فحاشان بیشرف آفریدهاند…
فاجعه با سلام به کسانی که رای ندادند. طبق بررسیهای علمی و مستدلی که اینجانب انجام دادهام و برای درک آنها داشتن ضریب هوشی در حد هویج کافی میباشد “انتخاب احمدینژاد یک فاجعه زیست محیطی میباشد”. از حمقای بزرگواری که هنوز نفهمیدهاند که راست افراطی همیشه پنج تا هفت میلیون رای ثابت سنتی در آستین دارد و لطف کردند با گند زدن در ۲۷ خرداد امکان دوباره کاریهای عظیم فراهم شود، تقاضا میشود آن مخ درازگوش را که تناول فرمودهاند استفراغ نموده و در مرحله دوم از بروز فاجعهای که نمیشود خاکی بر سرش ریخت جلوگیری کنند. به هر حال آن فاجعه دیگر را میشود یک کاریش کرد. ضمناً این مطالب را به کسانی که اینترنت را نمیبینند مثل اقشار “مختلف” در صورت امکان انتقال دهید (حالی کنید) ـ البته با این پیشفرض که قبلا خودتان به این درجات رسیده باشید. ببینید که ما در مملکتی زندگی میکنیم که روشنفکرانش احساسیتر از مردمش هستند و همه دچار اوتیسم هستند (همین که آدم تا نوک دماغش را بیشتر نبیند). پس دلتان حداقل به حال خودتان بسوزد
واقعا نمیدونم چرا مردم چشماشونو بستن.امروز چندجا حرفاشونو شنیدم تو خیابون مغازه هاو…یه چیزایی منم به یه کسایی گفتم اما…دلم میخواست داد بزنم…..اونجا نشد اینجا میشه؟…دلم خیلی گرفته….
متاسفانه شرایط رای دادن رو ندارم وگرنه حتما به عالیجناب رای می دادم. بالاخره کور که نیستم
به چه زبونی بگیم؟؟؟ این ملت واقعا خنگتر از این حرفا شدن!!! آگاهان و باشعوران انتخابات رو تحریم کردن تا ناآگاهان متحد بر ما حکومت کنن… تازه!!! الان هم دارن جهل مرکب می کنن… من یکی که جونم داره به لبم می رسه…
طبق بررسیهای علمی و مستدلی که اینجانب انجام داده ام و برای درک آنها داشتن ضریب هوشی در حد هویج کافی میباشد “انتخاب احمدی نژاد یک فاجعه زیست محیطی میباشد”. از حمقای بزرگواری که هنوز نفهمیده اند که راست افراطی همیشه پنج تا هفت ملیون رای ثابت در آستین دارد و لطف کردند با گند زدن در ۲۷ خرداد امکان دوباره کاریهای عظیم فراهم شود، تقاضا میشود آن مخ درازگوش را که تناول فرموده اند استفراغ نموده و در مرحله دوم از بروز فاجعه ای که نمیشود خاکی بر سرش ریخت جلو گیری کنند. به هر حال آن فاجعه دیگر را میشود یک کاریش کرد.
هر چی میکشیم از بی لیاقتی و خیانت خاتمی(لعنت اله علیه) است.
این چند روز که برای انتخابات مرحله ی دوم باقی مانده است یکی از حساس ترین مقاطع تاریخی کشورمان است.اگر به چند سال گذشته نظری بیفکنیم می بینیم که شرایط سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی ایران تا حدی بهبود پیدا کرده است.با آنکه روند اصلاحات آنچنان که انتظار می رفت به وقوع نپیوست اما این روند در هشت سال اخیر محسوس بوده است.به هر حال این چند روز به راستی روز های سرنوشت سازی هستند.چرا که پس از این مدت مشخص خواهد شد که آیا همین ذره اصلاحات در کشور ادامه خواهد داشت و به احتمالی پیشرفت خواهد کرد یا آنکه به نقطه ی کوری تبدیل می شود که خاطراتش تنها در تاریخ معاصر به چشم می خورد. | خیلی صریح اعلام می کنم که با انتخاب آقای احمدی نژاد در پی تحول اصول گرایانه ی مجلس دیگری کشور رنگی از اصلاحات به خود نمی بیند و امیدی بر آن نمی یابد.دیگر نه از تحولات اقتصادی و آباد سازی در ایران خبری خواهد بود نه از بهبود روابط با کشور های صنعتی نه از آزادی های اجتماعی که اکنون تا حدی شاهد آن هستیم.به دلیل تفاوت معیار های سیاسی و اخلاقی روابطمان با غرب کم تر خواهد شد.امیدی بر درآمد زا ترین صنعت جهان ،توریسم باقی نخواهد ماند .هنگامی که با بدیهی ترین حقوق یک توریست از جمله نوع لباس و نوع غذا و نوشیدنی اجحاف می شود آیا علاقه و تمایلی برای سفر به ایران می ماند؟ و در ادامه دیگر آزادی اجتماعی و فرهنگی هم برای یک ایرانی اصلا معنا نخواهد داشت.اشتباه نکنید.آزادی های اجتماعی باعث افزایش هوس بازی نخواهد شد. | این روز ها خیلی در مورد این می شنویم که پسر های ما کم ظرفیت هستند.نمونه ی مستند آن همان جریانات جشن پیروزی ایران بر بحرین است.اما این ضعف فرهنگی از کجا ناشی می شود.آیا نه از آنجایی که یک دانش آموز ایرانی دوازده سال در مدرسه ،خانه ی دوم خود رنگ جنس مخالف را نمی بیند؟آیا به این علت در مدرسه ها شاهد انحرافات جنسی و تمایل به جنس موافق در دختر ها و پسر ها نیستیم؟ و آیا همین عقده های ایجاد شده موجب ابتذال های خیابانی نمی گردد؟ این بحث از نوع بحث های پوچ و بوالهوسانه نیست.بلکه بر آن می پاید که شکاف های عمیق فرهنگی این دو قشر را وصله دهد.طرح های زیادی ار آقای احمدی نژاد در فرهنگسرا ها و کتابخانه های سطح شهر شاهد هستیم.کتابخانه های بزرگی که ظرفیت گنجایش دو سالن مجزای آن به دو برابر اعضایش می رسد.با این حال روز های هفته را برای حضور دختر ها و پسر ها تقسیم کرده اند.با این روند و با گزینش آقای احمدی نژاد و در پی آن تحول سیاسی کشور دور از انتظار نیست که طرح جدا سازی دو جنس در تاکسی ها ، مغازه ها و پیاده رو ها هم اجرا شود.توجه داشته باشید مسئله آنقدر ها کم اهمیت نیست.همان گونه که شاهد پرسش خانم کریستین امان پور(اگر اسمش را اشتباه ننوشته باشم) از آقای احمدی نژاد در همین مورد بودیم و چه جالب پاسخی که ” شما آزادی را نباید در این مسائل سطحی ببینید .مفهوم آزادی اجتماعی عمیق تر از آن است که شما می گویید” و حتما مقصود شهردار تهران از ژرفای آزادی های اجتماعی « آزادی» در تعیین وقت نماز ،«آزادی» در انتخاب دوست پسر برای پسر و دوست دختر برای دختر «آزادی» در انتخاب مدرسه ی دولتی یا غیر انتفاعی و «آزادی» در ورود یا عدم ورود به دانشگاه است. | و ایضا آزادی های سیاسی هم «آزادی» در انتخاب ریاست جمهوری از لیست بلاتعویض هشت نفری شورای نگهبان ،«آزادی» در انخاب نماینده های مجلس هفتم از لیست آن شورای محترم و «آزادی» در گزارش های خبری پیرامون مسائل سیاست های داخلی کشورهای آنگولا ،ماداگاسکار ،مراکش ،اتیوپی و از این گونه است. | وچه معیار هایی که برای ریاست جمهوری از سوی این شهردار مطرح می شود.نداشتن بادیگارد و محافظ،تبلیغات کم برای حضور در عرصه ی رقابت انتخابات و ساده زیستی (که این آخری چندان هم معلوم نیست) | البته اینگونه معیار ها بسیار با ارزش و قابل ستایشند.اما فراموش نکنیم که یک رئیس جمهور باید توانایی دفاع از هویت هفتاد میلیون ایرانی را داشته باشد.یک رئیس جمهور باید از قدرت تشخیص ، شجاعت اجرا ، مهارت ارتباط و صلابت تصمیم برخوردار باشد.هاشمی رفسنجانی آرمان انسانی که تمام این ویژگی ها مصداق او باشد نیست.اما این شخص روزنه ای برای ورود پرتوی کوچکی از نور امید و پیشرفت برجای خواهد گذاشت.در حالی که احمدی نژاد به یقین این تنها روزنه را هم کور خواهد کرد.در اینجا مسئله ی انتخاب بد و بدتر پیش می آید و ما موظفیم که «بد» را انتخاب کنیم و نه «بدتر» را. | به قول سخن یک حقوق دان در روزنامه ی شرق حتی آن هایی که انتخابات جمعه را تحریم کردند موظف هستند در انتخابات مرحله ی دوم شرکت کنند تا آینده ی کشور در باتلاق سیاه محافظه کاری و بنیاد گرایی مغروق نگردد.
می بینم که این دفعه هم کلک حضرات ملاها داره میگیره و با آوردن احمدی نزاد به همراه اکبر شاه به مرحله دوم که اصلا مال این حرفها نبود و تبلیغ علیه او که اگه بیاد فلان میشه بهمان میشه مردم همیشه در صحنه رو و حتی اونایی که مرحله اول رای ندادن به پای صندوق های رای بیارن تا هم اکبر شاه با رای بالا قبول شه و هم به قول آآآقا رای به نظام داده بشه. در ضمن به نظر من اگه نصف مرحله اول هم مردم شرکت کنند بازم اکبر قبول میشه چون قراره اینطور بشه و احمدی نزاد مثل ناطق نوری سال ۷۶ فقط بازیچه است. بیاید ما دیگه بازیچه نشیم!! متشکرم
*………..http://mag.gooya.com/president84/archives/031535.php
لیشام عزیز سلام. این پیام ما سوتیوار دو مرتبه ارسال فرموده گردید. کرم فرموده یکیدانه اش را محذوف بداریده نمایید.
لیشام عزیز سلام، من به این عزیزی که صحبتش بود رای می دهم و مهمترین دلیلم هم این است که فساد اداری و تجمل گرایی که از زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی در ایران به وجود آمد با دیدگاه کاهش هزینه آقای احمدی نژاد افول خواهد کرد. می تواند عنصری باشد برای رساندن این بدن نا متعادل به تعادل هزینه ای در دولت. من و شما زحمات زیادی که در کشور می کشیم و مالیاتی که به دولت می دهیم به این امید است که کشور در مسیر تعالی حرکت کند، نه اینکه این درآمدها صرف هزینه های بی حد و حصر دولت و آقازاده ها شود. ایشان در شهرداری که چنین مسیری را رفته اند، امیدوارم در دولت نیز چنین باشند. حسن مهم دیگر ایشان این است که با کسی تعارف ندارند و احتمال دارد بتوانند رانت های برخی از آقایان را از بین ببرند و دستشان را از اموال ملت کوتاه کنند. شاد باشید و در پناه پروردگار.
نمیدونم چرا گور بابا مذهب یادت رفت! رای نمیدیم چون در هر صورت اکبر رییس میشه!
لیشام: رأی ندادید، اکبر هم رییس نشد؛ مبارکتان باشد…
واقعا ترجیح میدم همون «لرد» رییس بشه تا «زیبای خفته»!!!! خفتگی خفگی و باز روز از نو روزی از نو!… معلوم نیست کی قراره بیدارشیم و نفس بکشیم…به قول نویسنده ی یادداشتهای شهر شلوغ: ساعت شماطه دار مردم را از خواب بیدار نمیکرد …..و خدا مگس را آفرید!!!!!!!!
لیشام جان من و پویا هم همین کار را میکنیم . ولی اصلا خوشحال نیستیم .
سلام آقا لیشام.ممنون از اینکه دوستان رو دعوت کردید تا کار درست را انجام بدهند.من هنوز هم معتقدم که اگر دوستان کم لطفی نمی کردند و انتخابات را تحریم نمی کردند احتمال اینکه معین به دور دوم بیاید بالا بود.
لیشام عزیز سلام، من به این عزیزی که صحبتش بود رای می دهم و مهمترین دلیلم هم این است که فساد اداری و تجمل گرایی که از زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی در ایران به وجود آمد با دیدگاه کاهش هزینه آقای احمدی نژاد افول خواهد کرد. می تواند عنصری باشد برای رساندن این بدن نا متعادل به تعادل هزینه ای در دولت. من و شما زحمات زیادی که در کشور می کشیم و مالیاتی که به دولت می دهیم به این امید است که کشور در مسیر تعالی حرکت کند، نه اینکه این درآمدها صرف هزینه های بی حد و حصر دولت و آقازاده ها شود. ایشان در شهرداری که چنین مسیری را رفته اند، امیدوارم در دولت نیز چنین باشند. حسن مهم دیگر ایشان این است که با کسی تعارف ندارند و احتمال دارد بتوانند رانت های برخی از آقایان را از بین ببرند و دستشان را از اموال ملت کوتاه کنند. شاد باشید و در پناه پروردگار.
از اینکه شاهدم در بین دوستانم هنوز افراد منطقی و نه احساسی، و افراد دارای حداقل بهره از حافظه تاریخی وجود دارند خوشحالم. در مدت پیش از انتخابات و از خلال پیامها و … دریافتم هنوز فکر وجود دارد. اما چه اندکند این افراد!! | در جایی خواندم این آقا پاداش تحریم کنندگان است به ملت ایران… اما این است آنچه شایسته آن هستیم…در این چند روز چه بسیار دیدم افراد مخالف رای دادن که امروز به صرافت رای به هاشمی افتاده اند و افرادی که گولی وار ادعا می کردند به معین رای نمی دهیم چون می دانیم رای نمی آورد (بازهم = چون رای نمی دهیم!!) شخصاً خوشحالم که جزء آنهایی نبودم که اینقدر دیر به فکر بیفتم. آری روزگاری به خاتمی مفتخر بودیم که در انجمن گوته در بین ادیبان آلمانی و ایرانی به زیبایی سخن می گفت و باعث سرافرازیمان بود(هر چند بیرحمانه از زیر تیغ انتقاداتمان خود او و دستاورد خودمان را به باد دادیم تا شاید ۵۰ سال دیگر نسلهای آتی به ما ناسزا دهند که چه فرصتی را از دست دادیم- آنگونه که ما دشنام می دهیم نسل زمان مصدق را) و امروز از سر ناسپاسی شایسته چنین رؤسایی هستیم. اما هنوز هم می توان اشتباه کرد. هنوز هم می توان تحریم کرد تا بعداً بیشتر پشیمان شویم. رسممان این است! | از لیشام عزیز که این بار دعوت به خواندن وبلاگ خود کرد متشکرم.
بابا انصافتون رو شـــکر………..خـاتمی ۲۱میلیون رای داشت….مـعیین فقط ۴میلیون!!!!!یعنی تحریم باعث شد که ۱۷میلیون به مـعیین رای ندن؟؟؟