انا لیمو

این که قدما موکداً اخلاف‌شان را به خوردن طعام نیکو و نوشیدن شراب گوارا رهنمون می‌شدند قطعا بی‌حکمتی نبوده و امروز روز می‌بینیم که حکما و طبیبان مکتب دیده و فرنگ رفته انگار که از اصل دور مانده باشند، کمابیش روزگار وصل خویش می‌جویند و در نسخه پیچی، ره اسلاف می‌سپرند.

حسب ظاهر معتقد بوده‌اند که آن‌چه در تکامل و تعالی روح و رشد معنویت و دوری از تباهی آدمی بسیار مؤثر است، همین اطعمه و اشربه‌ی نیکو است. اگر دقت کافی و وافی در کسب خوراک از رزق حلال نشود، اصل نیکویی آن ساقط است و گیرم که رزق حلال در کار آمد، اگر درست و به‌جا و به‌اندازه و تازه و سالم تهیه نگردد باز آن را فایدتی نیست.

غذای سالم است که روح و بدن آدمی را توان می‌بخشد تا مراتب و مقامات دنیوی و مهم‌تر از آن معنوی را یکی پس از دیگری با سربلندی طی نماید و به ضرس قاطع عرض می‌کنم که تمامی مدارج عرفانی و روحانی که بزرگان، حکما و عرفای سرزمین‌مان بدان نایل شده‌اند ریشه و خاستگاهی جز همین شکم‌چرانی درست نداشته است.

در تنها دو نسخه‌ی باقی‌مانده‌ی یکی از کتب عهد قدیم [۱] که در باب مقامات و مراتب معنوی نگاشته شده، شواهد و قراینی با صرف زمان بسیار رمزگشایی گشته که نشان می‌دهد عارف عالی قدر پشکول بن چاقول و چند تن دیگر از عرفای بزرگ‌وار ـ که ذکر نام‌شان جایز نیست ـ پیش از آن که مقامات عالیه‌ی عرفانی ـ ایرانی را درک حضور کنند، مقامات دیگری را از طریق سلوک در امور طعامی و شرابی نیز طی نموده‌اند که حسب ظاهر با توجه به سایر نکات ظریفه‌ی موجود می‌توان گفت که بدون درک این مقامات، نایل شدن به آن مراتب و مقامات قطعا میسر نبوده و نخواهد بود.

جهت تنویر افکار دوستان و این که از این حقیر سراپا تقصیر باقیات صالحاتی هر چند ناچیز برجای بماند، در ذیل به ذکر چند مورد از این مقامات به طور خلاصه می‌پردازم. امید آن که حلقه‌ی رفقا و جماعت بشر را فایدتی کند و از قبل دعای ایشان سیئات حقیر به حسنات بدل گردد، ان شاء الله.

حال و مقام «انا لیمو» [۲]

بین علما اختلاف است ولی به نقل آمده که یک روز پیش از آن که همان عارفی که نامش رفت به جرم کفر و شرک به دار مجازات آویخته گردد، این ذکر از زبانش نمی‌افتاد تا آن که از این مقام در گذشت و به آن مقام اعلا رسید. برای رسیدن به این حال و استمرار بر آن تا رسیدن به مقام، لازم است سالک در کنار سفره‌ای بنشیند آراسته به اقلام ذیل و با تمرکز به لیمو ـ که ذکرش خواهد رفت ـ مدیتیشن نماید.

ـ قرمه‌سبزی پخته شده با گوشت گوسفندی و مقداری دنبه، روغن کرمانشاهی و سبزی خورشتی تازه و معطر، حاوی لیموی فراوان غوطه‌ور شده. اگر یک عدد میخ طویله هم همراه با پختن خورشت در دیگ باشد بهتر است.

ـ پلو با برنج دم سیاه آستانه، پخته شده به صورت کته در ظرف مسی یا رویی مؤکدا روی ذغال لیمو ـ که کمی هم بوی دود گرفته باشد ـ و تزیین شده به برنج زعفرانی.

ـ ماهی شور که در کاسه‌ای همراه با پخته شدن و دم کشیدن برنج روی آن قرار داده شده است.

ـ سیر حبه‌ی غیرفراوری شده.

ـ پیاز سفید تازه.

ـ ماست پرچرب گوسفندی یا گاوی. موسیر هم داشته باشد، مدیتیشن را تقویت می‌کند.

ـ زیتون پرورده.

ـ اشپل ماهی. گاهی همین مورد به تنهایی احوال و مقاماتی را بر سالک مترتب می‌سازد که نگو.

ـ کمی گردو.

ـ دوغ گوسفندی همراه با نعناع خشک فراوان و یخ شناور در پارچ شیشه‌ای.

حال و مقام «انا پاچه» [۳]

حالی بوده که برخی از علما نافرم بدان گرفتار بوده‌اند و تا مدت‌ها به دلایلی در آن گیر کرده بودند و نتوانستند مقامات دیگر را درک کنند. به دلیل بیش از حد قوی بودن مدیتیشن مربوطه توصیه شده که حداکثر دو هفته یک‌بار انجام شود. انجام بیش از این مقدار باعث فراخی مفرط اعضا و جوارح گردیده و علاوه بر این که سالک را از کار و زندگی می‌اندازد فقر ظاهر نیز همراه می‌آورد. فربهی شکم، آروق‌های خانمان برانداز و افتادگی پلک‌های فوقانی تا یک هفته پس از مدیت، از عوارض جانبی این مدیتیشن است. سفره‌ی مدیتیشن باید آراسته باشد به موارد ذیل:

ـ یک دست کله پاچه‌ی کامل به اضافه‌ی دو عدد پاچه‌ی اضافه. سالکان محترم دقت فرمایند که در هر دو نوبت مدیتیشن جایز هستند که فقط یک پاچه و تا سقف شش پاچه اضافه کنند. در صورت لزوم می‌توانند اجزای دیگر را به ازای پاچه به ترتیب ذیل جایگزین نمایند:

ـ یک بناگوش: یک پاچه

ـ دو چشم: یک پاچه

ـ یک مغز: دو پاچه

ـ زبان: جایگزین پاچه‌ای ندارد.

ـ یک کاسه آب ساده یا با مغز.

ـ نان سنگک تازه با کنجد فراوان.

ـ نارنج تازه فراوان یا لیموی فراوان.

ـ پیاز سفید تازه.

ـ چای لاهیجان تازه دم و در دسترس و فراوان.

ـ قلیان خوانسار بعد از صرف کامل و انجام خلال دندان با انگشت کوچک دست راست مؤکدا توصیه شده ولی به دلیل قوانین جدید نیروی انتظامی صرف نشود هم طوری نیست، پیپ و سیگار جایگزین خوبی نیستند ولی خوب! کاریش هم نمی‌شود کرد.

ـ عدم صرف غذا در کل آن روزی که مدیت فوق انجام می‌شود خیلی توصیه شده است به خصوص صرف آب فراوان یک و نیم ساعت بعد از مدیت به این صورت که یک پارچ شیشه‌ای حاوی یخ به هر شکل که باشد. پیش از ریختن آب در لیوان و صرف آن لازم است حداقل 30 ثانیه روی صدای برخورد یخ با پارچ مدیت شود.

حال و مقام «انا ماهی»

گفته‌اند که فلان بن فلانی هر از چند گاهی در شبان ماه‌تابی عربده کشان و جامه‌دران از مقام خود بیرون می‌جهیده و شلنگ تخته زنان ذکر فوق می‌گفته. اغلب مریدان به اشتباه فکر می‌کردند که ایشان حضرت ماه را خطاب قرار می‌داده و بر ایشان مدیتیشن می‌کرده. آن‌ها نیز به تأسی از مرید خود چنین می‌کردند ولی بعد از سالیان سال هیچ اتفاقی نمی‌افتاده و حالی دست نمی‌داده تا آن که یکی از یاران حسب اتفاق در یکی از همان شب‌های خفن مهتابی، نعلش (منظورم یکی از نعلین است) به کیسه زباله‌ی کنار خانه‌ی فلان خان گیر می‌کند؛ کیسه دریده می‌گردد و استخوان‌های ماهی بیرون می‌ریزد و راز مگوی ایشان آشکار می‌گردد. از آن به بعد سالکان بسیاری از این راه به درجات بالاتر نایل شدند. برای رسیدن به این مقام لازم است سالک بر سفره‌ای بنشیند که به اجزای ذیل آراسته باشد:

ـ ماهی سفید دریای شمال، سرخ شده در روغن حیوانی کرمانشاهی یا به صورت شکم‌پر، پیچیده در برگ کاهو و طبخ شده در زیر ذغال و خاکستر لیمو یا ماهی کفال شمال سرخ شده به همان نحو یا ماهی اوزون برون تازه آب نارنج یا لیمو خورده و کباب شده با سیخی که از ترکه‌ی آلبالو یا انجیر است روی ذغال لیمو یا ماهی شیر جنوب کباب شده به همان نحو یا ماهی شوریده‌ی جنوب سرخ شده با روغن حیوانی کرمانشاهی یا هر نوع ماهی دیگری که قابل خوردن است به هر نحوی از انحا که خوش‌مزه‌اش کند.

ـ سبزی پلو با برنج دم سیاه آستانه، پخته شده به صورت کته ـ کته بودن سبزی پلو چالشی است که دیده شده برخی از سالکان سرافراز از عهده‌ی آن برآمده‌اند ـ در ظرف مسی یا رویی مؤکدا روی ذغال لیمو ـ که کمی هم بوی دود گرفته باشد ـ و تزیین شده به برنج زعفرانی.

ـ سبزی تازه‌ی فراوان به خصوص همراه با جعفری و ریحان.

ـ اصولا آب خالی همراه با غذا توصیه می‌شود و لاغیر اما گاهی ماء الشعیر لیمویی هم نافرم جواب می‌دهد.

ـ کلا خوردن سیر حبه‌ی تازه توصیه شده است.

ـ مطلقا ماست توصیه نمی‌شود. دیده شده سالکان ناپرهیزی کردند و خفیفا مردند.

ـ همچنین است از آداب مدیتیشن مربوط به این مقام که استفاده از هر نوع قاشق و چنگال و کارد و چاقو و امثالهم ممنوع است و باید با دست خورده شود در غیر این صورت، همه‌ی نتایج مدیتیشن زایل می‌گردد و سالک بی‌بهره می‌ماند.

توضیحات و پی‌نوشت‌ها

[۱] یک از نسخ دست بنده است و دیگر دست خدایار خان جیرودی.

[۲] بنده سال‌ها ناخواسته در این مقام بودم و خبر نداشتم که نامش چیست و از کجا آمده تا این که خدایار بین محمد جیرودی (دامه توفیقاته) حقیر را از جهالت برهانید.

[۳] واقعیت آن است که تا همین دو سه سال پیش مطلقا به کتمان نمی‌رفت که این مقام را درک کنیم 🙂

پ.ن. به توسعه‌ی این بحث کمک کنید 🙂

نپیچان ای فلک، لطفا

آهنگ زندگی فعلا شش و هشت نیست. لا کردار حسابی پیچانده ما را و از پیچ‌های خشکیده در قرهای ناداده که بگذریم، ما مانده‌ایم و کلی پیچش در امور. همین می‌شود که اراده از کارکردش ساقط می‌گردد و وامانده و حیران در پیچاپیچ امور. موج است پشت موج که می‌آید و می‌فراند ما را. کوچک‌ترینش همین نیمه‌افراشتگی بیدق وبلاگ است باقی که جای خود. دست‌مان به نوشتن نمی‌رود که هیچ، امور روزمره‌مان هم شده پیشکش حضور گل همین امواج؛ تا به کدامین ساحل بسپرد ما را خدا می‌داند زنده‌ایم یا مرده…

گفتن اخبار کهنه هر چند برای ارباب اینترنت‌چرخ و بروز، لطفی نمی‌کند؛ گاهی نمکین می‌نماید خاصه وقتی که خوش باشد 🙂

فلذا ضمن شادباش گویی آغاز سال نو به عرض می‌رسانیم که دست فلک، نیک چرخید و به وقت گل، شهباز کامرانی و پادشاهی بر شانه‌ی حقیر نشاند و گیسوی یار به دستم گره زد و سوار بر سپند راهوار (که همان شورلت نوای خودمان باشد) راهی خانه‌ی بخت نمود 🙂

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

سلطان جهانم به چنین روز غلام است

گو شمع میارید در این جمع که امشب

در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

در مذهب ما باده حلال است ولیکن

بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است

چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است

در مجلس ما عطر میامیز که ما را

هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است

از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر

زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است

همواره مرا کوی خرابات مقام است

از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است

وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است

میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز

وانکس که چو ما نیست در این شهر کدام است

با محتسبم عیب مگویید که او نیز

پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است

حافظ منشین بی می و معشوق زمانی

کایام گل و یاسمن و عید صیام است

صد سال به از این سال‌ها

 

ببخشید که دیر شد. البته می‌دانیم که دیگر می‌دانید که کلا سیستم این‌جا همین طوری‌هاست. همه‌چیز با تأخیر است. به هر ترتیب، علاوه بر تنبلی، عواملی چند هم مزید بر علت بود امسال که نتوانیم به موقع عرض ادب کنیم حضور دوستان. در مجموع عارضیم به حضورتان که سال نو مبارک. نوروزتان هم مبارک. سالی سرشار از هر چه نیکی و نیکویی است آرزومندیم برای شما و عزیزان‌تان. از درگاه پروردگار متعال شنگولیت ابدی خواستاریم برای همگی. شاد و پیروز باشید 🙂