روزنوشتهای لیشام
چهارگانهی خیالانگیز
جهت کسب فیض اکمل از این ماه مبارک، توصیه میشود این چهارگانه، به ترتیب، دمدمای ظهر، یکبار مرور شود، هر که افطارش نیامد و روزه نشکست؛ در عین حال معدهاش سولاخ نشد، دق نکرد یا نمرد، خیلی مرد است 🙂 هر کسی احساس و درک ویژهی خودش را دارد از این چهارگانه... برای من، تجلی...
کاغذ درست کنون
از برکات برنامهی دورِ همی بچههای مدرسه است اینها که میبینید. اولین تجربهی ساخت کاغذ دستساز با لوازم آشپزخانه 🙂 به عنوان کار اول بد نیست؛ حتی خوب است 🙂 باور نکردنی است لحظهای که کاغذ دستسازتان را از روی پارچه جدا میکنید. از این جنس که تا وقتی که هنوز همهی...
گمشدهای دارم…
هر کسی گمشده، گمشدههای خودش را دارد؛ ویژهی خودش؛ و از بخت بد، این گمشدنیهایی که میگویم چیزهایی نیستند که قل بخورد برود زیر تخت، قایم شود پشت شوفاژ، یا در جیب لباس زمستانی جا بماند تا زمستان بعد... کسی زبانش را گم میکند؛ و کسی شعرش، احساسش، شادیش، خدایش، اصلا...
آیهی نحص
نگراناَم! البته که فایدهای ندارد؛ میدانم؛ مثل خیلی چیزهای دیگر زندگی که فایدهای ندارد و ناخواسته دچارش هستیم، نگراناَم... این شاکلهی متعفن از مسایل و مشکلات مبتلا به مردم و مملکت، از فرهنگاَش بگیر تا اقتصاداَش، سیاستاَش، اصلا وضعیتاَش، هیکلاَش، هویتاَش،...
دور همی بچههای مدرسه
(برای دیدن عکسهای بیشتر، روی عکس بالا کلیک کنید) عیب و نقص نسبی است؛ از همین، از هر نگاهی هم که ببینی، برنامهای بیعیب و نقص نمیماند. از بابت همهی کمیها و کاستیها عذر میخواهم 🙂 و از همهی عزیزانی که قدم رنجه کردند و تشریف آوردند، نیاوردند، امکان آوردنشان...
و گر تو زهر دهی، به که دیگری تریاک…
دیروز، رفته بودیم سه کندویی که قولاش را گرفته بودیم، بیاوریم که بالاخره نیش خوردیم 🙂 الحمد لله که نیش خوردیم. ترسمان ریخت. این قدر این سید علی خان حسینی روضه خوانده بود که اگر نیش بخورید اِل و بِل که نیشنخورده، کابوس میدیدیم که به یک چسِ نیش، ورقلمبیده بودیم و...