تب نوشت

۵ اسفند ۱۳۸۳ | دسته‌بندی‌نشده | ۰ comments

اولین بوسه

به چشم درویش

شیرین است …

من می‌بینم

که از کاکل قاصدهای آواره

حروف بریده بریده‌ام را می‌خوانی

من می‌فهمم

که از نوازش نسیم سرد صبح

بر گونه‌های رنگ پریده‌ات

حضور نارس مرا

می‌خواهی …

چندی است که در تدارک منزلی دیگرم

شاید

به حرمت زمان

دیگر نباید بهایی داد …

سی‌ام دی‌ماه هشتاد و سه

۰ Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *