نپیچان ای فلک، لطفا

۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۸ | ادبیات, شادمانه | ۵ comments

آهنگ زندگی فعلا شش و هشت نیست. لا کردار حسابی پیچانده ما را و از پیچ‌های خشکیده در قرهای ناداده که بگذریم، ما مانده‌ایم و کلی پیچش در امور. همین می‌شود که اراده از کارکردش ساقط می‌گردد و وامانده و حیران در پیچاپیچ امور. موج است پشت موج که می‌آید و می‌فراند ما را. کوچک‌ترینش همین نیمه‌افراشتگی بیدق وبلاگ است باقی که جای خود. دست‌مان به نوشتن نمی‌رود که هیچ، امور روزمره‌مان هم شده پیشکش حضور گل همین امواج؛ تا به کدامین ساحل بسپرد ما را خدا می‌داند زنده‌ایم یا مرده…

گفتن اخبار کهنه هر چند برای ارباب اینترنت‌چرخ و بروز، لطفی نمی‌کند؛ گاهی نمکین می‌نماید خاصه وقتی که خوش باشد 🙂

فلذا ضمن شادباش گویی آغاز سال نو به عرض می‌رسانیم که دست فلک، نیک چرخید و به وقت گل، شهباز کامرانی و پادشاهی بر شانه‌ی حقیر نشاند و گیسوی یار به دستم گره زد و سوار بر سپند راهوار (که همان شورلت نوای خودمان باشد) راهی خانه‌ی بخت نمود 🙂

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

سلطان جهانم به چنین روز غلام است

گو شمع میارید در این جمع که امشب

در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

در مذهب ما باده حلال است ولیکن

بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است

چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است

در مجلس ما عطر میامیز که ما را

هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است

از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر

زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است

همواره مرا کوی خرابات مقام است

از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است

وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است

میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز

وانکس که چو ما نیست در این شهر کدام است

با محتسبم عیب مگویید که او نیز

پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است

حافظ منشین بی می و معشوق زمانی

کایام گل و یاسمن و عید صیام است

۵ Comments

  1. کاوه

    یک پست جانانه انتخاباتی در کن تا با نشان دادن چنگ و دندان و گاز گرفتن و سایر ابزارهای ابراز تمدن هم از نامزد و صیغه مورد علاقه مان دفاع کنیم و هم دنیا بفهمد که ما در زمینه بحث و فحص عجب موجودات سر به زیر و روشن اندیش و غیره ای هستیم. اصلا هم فراموش نکن که با مزه باشد که حالش را ببریم چون صحبتهای جدی را که بقیه دارند تولید میکنند. لذا بیا ببینیم که آیا ما و نامزدمان تا به چه حد میتوانیم ابزار تفخند دوستان را فراهم کنیم

    پانویس: تفخند – به فتح ت – همان خندیدن در حین تفکر باشد
    دست نویس: ممکن نیست. فقط میتوان تایپ کرد
    … نویس: کار ما نیست. اگر خیلی اشتها دارید به همون رای بدید که ثابت کرده متخصصش است
    (ای بی تربیت):(ای بی تربیت)

    Reply
  2. کیانوش

    برای تو و همسربانوی گرامیت مجدداً آرزوی سعادت و خوشبختی داریم (مـن و پانته آ)

    لیشام: ممنون کیانوش جان 🙂
    از پانته آ خانوم هم از طرف ما تشکر کن 🙂

    Reply
  3. کابلو

    مبروک مبروک

    Reply
  4. ناصر

    آقای لیشام سلام
    من خیلی تصادفی وبلاگ شما را دیدم و از خواندن نوشته هایتان لذت بردم . نگارش شما مانند مرحوم علی حاتمی بسیار دلچسب و شیرین و نوستالژیک است . امیدوارم همیشه شاد و موفق باشید و نوشته هایتان ادامه داشته باشد هر چند با موضوعاتی بظاهر کم اهمیت .

    Reply
  5. نگار

    تبریک و هزاران تبریک بر شما و پریسای عزیز.
    امید تمامی لحظه هایتان شادمان و شادی هایتان جاودان باشد.

    لیشام: ممنون و ممنون و ممنونیم 🙂

    Reply

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *