… رنگ عقیق چای …

۶ شهریور ۱۳۸۴ | دسته‌بندی‌نشده | ۱۲ comments

… و در این هنگام است که: سر و دستار ندانم که کدام اندازم!!

ما خود نمی‌رویم دوان از قفای کس

۱۲ Comments

  1. کمی آزادی

    من الان گرسنه ام اصلا هوس نکردم.

    Reply
  2. کیانوش

    جـناب آپ دیت کـن دیگه ایـن عـکس رو…. مـن دق آوردم بـسکه چـایی دم کـردم ولـی بـه این خـوش رنـگی از آب در نـیومد….. میام هرسه رو خودم میخورم ه

    Reply
  3. سینا

    نمی گم دلم برای چایی تو استکان و اینا تنگ نشده ولی دلم برای با دوستان چایی خوردن تنگ شده. بنوشید به یاد چایی نوشیدن در پراید در جاده جیرود!

    Reply
  4. کاوه

    محظوظ شدیم. وسط مغزمان خندید! چشممان برق و پلک زد! یادمان آمد که صحنه چایی خوردن – مثل همه صحنه ها – چیزی دارد که به آن عادت کردیم. پس به پاس این یاد آوری قشنگ میروم یک چایی بریزم و دوباره بیایم این را نگاه کنم. والپیپر دسکتاپم گذاشتمش!

    Reply
  5. rira

    خوبی؟آقا من امروز دیدم یه میل اومده برام که ظاههرا شما برام تو اورکات چیزی نوشتی…شرمنده ی اخلاق پاک اسلامیتون!من دوباره نمیتونم واردش بشم!بهر حال ممنون که اونجا هم یادی از ما کردی….شاد وموفق باشی…

    Reply
  6. rira

    …ما مخلصیم!!…ولی میگن حساب حسابه کاکا برادر!!!….D:

    Reply
  7. rira

    آقا ازاون کامنت ریتمیکتون معلومه از اینکه اول صبحی حال ملت رو یه جورایی گرفتی و همه رو به هوس انداختی خیلی خوشت اومده!!!!داری کیف میکنی الان؟!!!باشه!نوش جونتون!!!ولی ممکنه این پول چاییو بعدا حساب کنیم باهاتون!!!اشکالی که نداره؟؟!!!

    Reply
  8. زهرا

    آخ آخ. معلومه مثل من چای خور حسابی هستی. من که دیگه مستخدم اداره رو خسته کردم و همش خودم میرم اشپزخونه واسه خودم چایی میریزم:):)

    Reply
  9. فرزام

    بابا خوش ذوق… حالا احمده یا جهان؟ اما مرا آن چیز دیگر خوش است!

    Reply
  10. خدایار

    سلام بابا با چایی که آدم این چیزا رو نمیگه | اون یه چیز دیگه‌اس … ولی چای هم به جای خودش نیکوست

    Reply
  11. کیانوش

    آی گـفتی ریرا جـان…… البـته طـفلک لیشـام سـه تا چایی ریخـته !! حـتماً یکی واسه مـن و یکی هـم واسه تـو… اگه دسـتت نمیـرسه بگو خـودم بـهت بدمـش….

    Reply
  12. rira

    …اول صبح…خواب مونده…چای نخورده…با چشم نیمه باز…بیای سر کار…اونم جایی که همیشه یا چای نیست یا کهنه دم تازه جوشه…دلت واسه یه چای حسابی و یه صبحانه ی جانانه لک زده باشه…بعد برای اینکه یادت بره کامپیوترو روشن کنی و بگی یه چرخی توی نت بزنم….اولین جایی هم که میای سراغ همسایه باشه……اونوقت …..دیگه خودت بدون الان چه حالیم!!!!…من چیزی نمیگم دیگه….

    Reply

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *