
فیلمها هر قدر هم که بد باشند و بعدش احساس تهوع و بطالت دستت میدهد، وقتی که دیدیشان یعنی باید میدیدیشان؛ یعنی نکتهای، پیامی داشته برای تو که باید پیدایش میکردی، ولو به قیمت آن احساس ناخوب. کمِ کماش این است که یادبگیری که آمارشان را از پیش بگیری.
فیلمهای خوب هم که جای خود دارند. کمِ کماش تذکر و مروری است برای بخشی از آن زیباییها، احساسها و چیزهای خوبی که داریمشان اما قدرشان نمیدانیم و ارجشان نمینهیم.
فیلم «Into the Wild» برای من یک فیلم خوب است. از قریب به یک سال پیش که این فیلم را دیدم، صحنهای، جملهای از فیلم هست که بارها و بارها مرورش کردهام و یقین دارم که برای من، این نکته، همان مهمترین درسی بوده که باید آن جا تکرار میشد، مرور میشد، تذکر داده میشد.
داستان فیلم بر اساس زندگی نامه شخصی است به نام «Christopher Johnson McCandless». خلاصه و مفید آن که ـ البته بر اساس درک شخصی خودم از فیلم ـ او شادی و لذت از زندگیاش را در تنهاییاش و با طبیعت بودن جستجو میکند و در نهایت هم در تنهایی و در دل طبیعت میمیرد.
اواخر فیلم وقتی «کریس» لحظههای پایانی عمرش را طی میکند، کتاب همیشگیاش (؟) را باز میکند و این جمله را میخواند:
And that an unshared happiness is not happiness
و در اوج ناتوانی این جمله را اضافه میکند:
HAPPINESS ONLY REAL WHEN SHARED
🙂
beautiful .. thanks a lot for recommending the movie. ..
i don”t feel it should be necessarily shared with other human beings to be real . It could be shared with other parts of the world since we are a small part of the world
لیشام: این چیزی که شما می گین رو فقط در سایه ی اولویت دادن به آدم ها می پذیرم. معتقدم به این که اگه آدم ها در حداقلی هپی نس (سعادت، خوش بختی، شادی و …) داشته باشن، اون هپی نس هم به بخش های دیگه جاری می شه؛ یا کلا چیزی شبیه به این.
بحث خیلی کیفی هست و کمی سخته حوزه ی مشترک و مورد توافق پیدا کرد برای بسط دادنش. می دونم این حرفم دقیق نیست.
علی صدیقی دوست عزیزم یک جمله را بارها و بارها تکرار می کرد: خوشبختی در دهش است. من هم با شما موافقم.
لیشام: همین گونه است 🙂 اما یک سوالی ته سرم را می خاراند: آیا تو کدام امیری؟